By Rose Hollister/ Michael Watkins
نوشته: رز هولیستر و مايكل واتكينز
ترجمه: دکتر شهلا برجعلی لو
اگر بنابه گفته مشهور مايكل پورتر، «جوهره استراتژي انتخاب كارهايي است كه نبايد بكنيم،» بنابراين، ماهيت اجرا نيز، انجام ندادن آنهاست. اين امر بهنظر واضح ميرسد، اما اكثر سازمانها بهسختي ميتوانند ابتکارها و پروژههاي خود را كنار بگذارند، حتا اگر ديگر در راستاي استراتژي جديد آنها نباشند. رهبران ارشد سازمان چه بهدليل ناآگاهي از تبعات منفي تکثیرشونده اين ابتکارها و چه بهدليل عدم تمايل به كنار گذاشتن پروژههاي مورد علاقه خود يا هر دو، هر روز پروژههاي بيشتر و بيشتري را بر سر تيمهاي خود ميريزند و از آنها انتظار دارند همه آنها را به انجام برسانند. در نتيجه، بهرهوري، اشتياق شغلي، عملكرد و نگهداشت كاركنان آسيب میبیند.
نويسندگان مقاله در كار مشاورهاي خود در سازمانهاي مختلف، علتهای ريشهاي گوناگوني را شناسايي كردهاند كه موجب افزايش بيش از اندازه ابتکارها و پروژهها ميشوند، از جمله ناآگاهي مديران از تاثير افزايش ابتکارها روي كاركنان، تبعات منفي تكثيرشونده ابتکارها، بدهبستانهاي سياسي، ابتکارها و تعهداتي كه براي آنها بودجهاي پيشبيني نشده است، كوتهنظري در مورد هزينه ابتکارها و ایستایی و سكون سازماني. آگاهي رهبران از اين علتها به آنها كمك ميكند ريسكهاي پیش روی سازمانهایشان را تشخيص دهند و تصمیمهای هوشمندانهاي در اين زمينه )كدام ابتکارها و پروژهها را بايد ادامه داده و كدام يك را بايد كنار بگذارند( اتخاذ کنند. يك فرايند گامبهگام ميتواند آنها را در اين راه هدايت كند. رهبران بايد:
1. يك برآورد درست و واقعي در مورد ابتکارها و پروژههاي فعلي شركت داشته باشند.
2. تكتك ابتکارها و پروژههاي شركت را ارزيابي كنند، اینکه آيا ابتکارها مطابق با نيازهاي كسبوكار هستند، اینکه بودجه مورد نياز آنها چهقدر است، اینکه چگونه بايد منابع انساني را به آنها تخصيص داد و اینکه تاثير آنها روي كسبوكار چيست، از جمله معيارهاي ارزيابي هستند.
3. از مديران ارشد بخواهند باهم روي تعيين اولويتها كار كنند. اينكار بايد در جلسات بحث و گفتوگويي صورت گيرد كه توسط تيم رهبران عالي هدايت ميشوند و از بازخوراهاي بيپرده كاركنان رده پايين بهره ميگيرند.
4. براي همه ابتکارها يك بند پاياني و غروب در نظر گيرند.
5. در برنامهريزيهاي سالانه، همه ابتکارها را دوباره از نظر بودجه و ساير منابع مورد نياز بررسي كنند.
6. بهشدت بر اين موضوع تاكيد کنند كه پايان دادن به يك طرح بهمعناي شكست نيست.
سازمانهايي كه ميآموزند چگونه به شكلي هوشمندانه يك طرح را كنار گذاشته و پايان آن را اعلام کنند، ميتوانند در ابتکارها و پروژههايي كه بهراستی بهكار آنها ميآيد، دستاوردهاي بيشتري كسب كنند.