امروزه بيش از هر زمان ديگري مديران اعتقاد دارند هنگاميکه پاي نوآوري، عملکرد سازماني، رقابتيبودن و در نهايت موفقيت کسبوکار به ميان ميآيد، کارکنان نقش حياتي ايفا ميکنند. اما سازمانها براي جذب، حفظ کارکنان خلاق، فدايي و کامياب که باعث موفقيت سازماني ميشوند چه اقداماتي انجام ميدهند؟ چه شرايطي باعث ميشود کارکنان در کار درگیر شده و تلاش بيش از اندازهای را بهنمایش گذاشته و در رويارويي با مشکلات صبوري بهخرج دهند؟ برخلاف ساختارهاي سازماني سنتي که بهطور شديدي بر کنترلهاي مديريتي، اصول اقتصادي کاهش هزينه، کارايي، جريان نقدينگيتاکيد دارند، در سازمانهاي نوين از کارکنان انتظار ميرود فعال و داراي ابتکارعمل بوده و بهنرمي با ديگران کار کنند و مسئوليت توسعه حرفهاي خود را بهعهده گرفته و به استانداردهاي عملکرد با کيفيت بالا متعهد باشند. بنابراين به کارکناني نياز است که احساس پرانرژي و فدايي بودن داشته و مجذوب کار خويش باشند. به بيان ديگر، سازمانها به کارکنان داراي تعلقخاطر نياز دارند.
ویلیام کان بهعنوان اولین پژوهشگر این حوزه، تعلقخاطر[2] را استفاده از تمام وجود خویش در ایفای نقشهای کاری تعریف میکند. در تعلقخاطر افراد در ایفای نقش، تمام ابعاد فیزیکی، شناختی و عاطفی خویش را بهکار گرفته یا ابراز میکنند. فقدان تعلقخاطر منفککردن خویش از نقشهای کاری است. در فقدان تعلقخاطر، افراد بهطور فیزیکی، شناختی و عاطفی از نقشهای کاری خویش منفک هستند