اين نوشتاردستاورد تجربهپژوهي و واکاوي الگوهاي اعمالشده در فرايند مدیریت عمليات امداد و نجات زمينلرزههاي ششم آذرماه سال 1384 و بيستم شهريورماه سال 1387 شهرستان قشم است.
نوشته: يحيي بازياريزاده
هر ساله با وقوع سوانح سهمگين متعدد و متنوع در گوشهوکنار جهان، خسارات جاني، مالي و زيربنايي بسياري به جوامع مختلف تحميل ميشود. بسياري از اين خسارتهاي زيانبار، بهويژه در بخش تلفات انساني و زيربنايي، جبرانناپذير بوده و با ازدسترفتن شهروندان فعال و مولد از يكسو و همچنين صرف بخش عظيمي از ثروتهاي ملي و توليد ناخالص ملي از سوي ديگر، فرایند رشد، توسعه و شکوفايي ملي این جوامع دچار وقفه و نقصان خواهد شد. بدينترتيب نيرو و ثروتي كه ميتوانست صرف توسعه و افزايش ثروت و رفاه شهروندان شود، براي جبران خسارات و بازسازي زيربناهاي تخريب شده، مورد استفاده قرار ميگيرد.
با توجه به متجدد شدن جوامع، رشد جمعيت، گسترش شهرنشيني، افزایش مظاهر و ابعاد فناوري و صعود گرمايش زمين بهدليل ازدياد گازهاي گلخانهاي، وقوع سوانح در جهان روند و گسترهای افزايشي داشته است. در اين شرايط، با توجه به محدودیت روز افزون منابع از یکسو و نتایج حاصله از واکاوی تجارب عملیات امدادرسانی بهانجام رسیده تا به امروز از دیگرسو، بهرهگیری از شيوههاي سنتي ايستا، غيرمنعطف، متمرکز، يکسويه و شبهدولتي دیگر کارايي قابل دفاعي را در پيشگيري موثر و پاسخگويي کارآمد به سوانح، نشان نميدهد.