By Giovanni Gavetti
نوشته: جیوانی گاوتی
ترجمه; علی قدس
بهترین فرصتهای استراتژیک از لحاظ شناختی بعید هستند و از این رو شناسایی آنها بسیار دشوار است.
شرکتها در یک صنعت نوعا اطراف چند موضع استراتژیک تجمع میکنند که رقابت شدید بر سر این قلل فتحشده به دشواری کار جهت کسب بازدههای چشمگیر میانجامد. فرصتهای برتر در قلل قبضهنشده موجود هستند. اما از آنجایی که چنین فرصتهایی از لحاظ شناختی بعید هستند (بهدور از وضعیت موجود) استراتژیستها در شناسایی و عمل به آنها مشکل دارند. از این رو رقابت ضعیف است.
اکثر مدیران یاد گرفتهاند که برای شناسایی فرصتهای جدید باید نیروهای اقتصادی را تحلیل کنند. ولی چنین رویکردی معمولا به آشکارشدن تفکراتی منجر نمیشود که موجب برهمخوردن وضع موجود میشوند. تحقیقات جدید در زمینه شناخت انسانی حاکی از آن است که رهبران میتوانند از تفکر تداعیگرا جهت شناسایی، اقدام و مشروعیتبخشی به فرصتهای بعید بهره ببرند. آنها باید نحوه قیاس با دیگر کسبوکارها در دیگر صنایع را فراگیرند. بهطور مثال، چارلی مریل کسبوکاری فوقالعاده موفق را از طریق بازانگاری بانکها در قالب «سوپرمارکتهای مالی» بهراه انداخت.
هدف این مقاله، بررسی روشهای بهراهانداختن تفکر تداعیگرا و همراه ساختن ذینفعان در این مسیر است.