By Russell Eisenstat/ Michael Beer/ Nathaniel Foote/ Tobias Fredberg/ Flemming Norrgen
نوشته: راسل آیزنستات و مایکل بیر و ناتانیل فوت و توبیاس فردبرگ و فلمینگ نورگرن
ترجمه: نسترن بهلولی
مدیریت تنش میان كاركنان و عملكرد، مهمترین بخش كار یك مدیرعامل است. اما مدیرانعاملی كه از جانب بازارهای سرمایه در فشارند اغلب فقط روی سهامداران تمركز میكنند. این میتواند باعث دلسردی كاركنان شود. بعضی هم آنقدر به میراث شركت میبالند كه سازمان را در ورطه خودبزرگبینی میاندازند. با این وجود، برخی رهبران دچار این دامها نمیشوند و شركتهایی متعهد و كارامد بهوجود میآورند.
تحقیق جامع نویسندگان در مورد مدیرانعامل متعهد و كارامد، چند ویژگی مشترك آنها را نشان میدهد: با گشادهرویی نسبت به فاشگویی حقایق، اعتماد سازمانشان را جلب میكنند؛ ارتباط تنگاتنگ و عمیقی با كاركنانشان برقرار كرده و روابطشان مستقیم و شخصی است؛ با تمركز فقط روی یك یا دو برنامه، كاركنان را بر دستوركار مشخصی بسیج میكنند؛ برای ایجاد قابلیتهای رهبری جمعی تلاش میكنند.
این رهبران همچنین هدفی مشترك و برانگیزاننده را در سرتاسر شركت ایجاد میكنند. این هدف شامل تعهدی سهبخشی است: شركت به كاركنان كمك میكند دنیای بهتری بسازند و عملكردی ارائه دهند كه به آن میبالند و محیطی فراهم میسازد كه امكان رشد برایشان باشد.
مدیرانعامل متعهد و كارامد، درك محور ارزشی و راهبردی شركت را رسالت خود میدانند نه مسئله مهندسی. در عین تقویت ارزشهای بنیادی شركتهایشان،آنها را طوری اداره میكنند كه بازارمدار باشند. هم روی رهبری درازمدت و قابلیتهای سازمانی سرمایهگذاری میكنند و هم به عملكرد كوتاهمدت متعهدند و چون از هیچیك از این اهداف كوتاه نمیآیند،شركتهایی بزرگ میسازند.