ما معتقدیم این مدیرانعامل راه و روش بهتری برای مدیریتکردن در قرن بیستویکم پيدا كردهاند.
در سال 2009 ، هنگامی که نهادهای مالی با تنزل سود و تحقیر عامه روبهرو شدند، ستاره بانک استانداردچارتردرو به طلوع بود. این بانک برای هفتمین سال پیوسته، رشد درآمد اعلام کرد (بدون دریافت هیچ کمک مالی از دولت) و اعطای وام را تا سیزده درصد افزایش داد. چرا در چنین دوران دشواری این بانک در حال شکوفایی بود و کارش رونق میگرفت؟ نویسندگان مقاله، تیمی از شرکت مشاوره تروپوینت، علت این موضوع را رویکردی متفاوت نسبت به رهبری میدانند.
مروین دیویس که زمام امور استانداردچارترد را در سال 2001 به دست گرفت و جانشین او، پیتر سندز، نماینده گونه جدیدی از مدیرانعامل هستند. آنها فقط با کسب بازدههای اقتصادی قوی خشنود نمیشوند و همزمان شرکتهای خود را در سه جبهه به سوی عملکرد بالا پیش میبرند: خلق ارزش درازمدت، تولید منفعت برای جامعه كلانتر و بنیان نهادن سرمایه اجتماعی قوی در درون سازمان. بسیاری از مدیرانعامل در یکی از این زمینهها بسیار خوب عمل میکنند، اما چه چیزی این «رهبران بلندپروازتر» را از نظر توانایی برای عملکرد عالی در هر سه جبهه از دیگران متمایز میسازد.
رهبران بلندپروازتر در دنبالکردن دستورکارهای جسورانه سه فعالیت انجام میدهند: آنها روی دیدگاه خیلی گستردهتری از داشتههای سازمانی و فرهنگی شرکت خود تکیه میکنند تا چشمانداز راهبردی قدرتمندتری را شکل دهند؛ تعهدی قوی ایجاد میکنند تا با تبدیل شرکتهای خود به جوامعي با هدف مشترک، آن چشماندازها را تحقق بخشند؛ و عزمی راسخ برای پایبندی به چشماندازهای خود در درازمدت نشان میدهند. چون هرکدام از این فعالیتها موجب تقویت دیگری میشود، ظرفیت کامل انسانی و کسبوکاری سازمان آزاد میشوند و به این مدیرانعامل امکان میدهند شرکتهای خود را حتا با وجود چالشهای هولناک به سوی موفقیت چشمگیر هدایت کنند.