By Boris Groysberg/Michael Slind
ترجمه: شیرین ناظرزاده
فناوريهاي جديد و جهانيشدن، استفاده از مديريت دستوريكنترلي و ارتباطات بالابهپايين ناشي از آن را بهشدت كاهش دادهاند. در اين پروژه تحقيقاتي كه بهتازگی انجام شده، نويسندگان مقاله به این نتیجه رسیدهاند كه رهبران ميتوانند با صحبتكردن با كاركنان به جاي فقط دستوردادن، به تقويت انعطافپذيري عملياتي، مشاركت كاركنان و همسوسازي دقيق آنها با استراتژي شركت كمك كنند.
گرويسبرگ و اسلايند، چهار عنصر را در گفتمان سازماني شناسايي كردهاند كه ويژگيهاي اساسي گفتمان را نشان ميدهند: صميميت، تعامل، جامعيت و هدفمندي.
صميميت، تمركز را از جريان اطلاعاتي بالابهپايين برداشته و به سمت تبادلنظرها از پايينبهبالا سوق ميدهد. گفتمانهاي پايينبهبالا کمتر سازماندهي ميشوند و بيشتر اتفاقي هستند. بيشتر از آن هم كه ماهیت آن دستوری باشد، پرسش و پاسخي است.
تعامل شامل اجتناب از سادگي سخنگفتن يكطرفه و پذيرفتن موارد پيشبينينشده در مكالمه دوسويه است. رسانههاي سنتي يكسويه (كه بيشتر بهصورت مکتوب اطلاعات را منتشر ميكنند) جای خود را به رسانههای اجتماعی دادهاند که توسط تفکر اجتماعی حمایت میشود.
جامعيت سبب ميشود کارکنان به مشاركتكنندگان تمام و كمال در گفتمانها بدل شوند و اين فرصت به آنها داده شود كه نظراتشان را اغلب از طريق مجاری سازماني منتقل كنند. در اين وضعيت، کارکنان به توليد محتواي سازماني پرداخته و بهعنوان سفيران، رهبران فكري و راويان شركت عمل ميكنند.
هدفمندي سبب ميشود رهبران و کارکنان در جريان بحث و تبادل نظر، اقداماتي را شناسایی کنند که با استراتژيهاي شركت همسو و همجهت هستند.