By Laura Empson
نوشته: لورا امپسون
ترجمه: کاوه گنجه
در بسیاری از شرکتها، از رهبران انتظار میرود الهامبخش و هدایتگر کارکنان باشند: رهبریکردن چیزی است که آنها برای پیروان انجام میدهند. اما در موسسههای خدماتی حرفهای، وضعیت متفاوت است. این موسسهها تمایل دارند سرشار از کارشناسان صاحبنظر و قدرتمندی باشند که برای استقلال خود ارزش زیادی قائل هستند. آنها بهسادگی نقش پیروی را نمیپذیرند و ممکن است تمایل چندانی هم به ایفای نقش رهبری نداشته باشند. اختیار رهبر مشروط به رضایت آنهاست که ممکن است بهسرعت پس گرفته شود. در این مورد، رهبری باید تلاشی جمعی باشد نه فردی. این نیازمند فهم سه فعلوانفعال است:
ایجاد مشروعیت. برای مقبولیت نزد همتایان، رهبران باید همواره توانایی درآمدزایی خود را بهنمایش گذارند.
مانور سیاسی. دستیابی به اجماع مستلزم هوش اجتماعی و مهارت شبکهسازی است و همتایان باید باور داشته باشند که رهبر در جهت منافع آنها عمل میکند.
مذاکره دائم. برای دستیابی به تعادل بین اعمال کنترل و دادن اختیار به همتایان، رهبران باید همیشه در حال مذاکره باشند.
این فعلوانفعالها همواره در تلاطم و مرتبط بههم هستند و رهبران باید دائم آنها را مدیریت کنند.