By William G. Pagonis
نوشته: ژنرال ویلیام پاگونیس
ترجمه: پرستو معین الدینی
رهبری اغلب به عنوان یك وظیفه انتزاعی و موضوعی كه بیشتر با چشمانداز و ارزشها سروكار دارد تا جزییات عملی، شناخته میشود. اما در دنیای ژنرال پاگونیس، رهبری به اندازة همان كتابچهای كه از زمان فرماندهی لشگر پشتیبانی جنگ خلیج فارس در سال 1991 تاكنون همه جا همراه خود دارد، عادی و پیشپاافتاده تلقی میشود.
نگارنده این مقاله كه به هنگام چاپ آن در سال 1992، ژنرال نیروی دریایی امریكا بود. ریشههای فلسفه رهبری وی به زادگاه او در پنسیلوانیا برمیگردد كه در آنجا یك روزنامهفروش بود. اما وی دشوارترین درسهای رهبری را در دلتای مِكونگ در ویتنام گرفت. او لحظهای سرنوشتساز در سال 1968 را به خاطر میآورد كه گروهان وی در نزدیكی یك قایق توپخانه (كه از مسیر خود منحرف و در عرض رودخانه، زیر آتش دشمن گیر كرده بود) به تله افتاده بود. فرمانده گردان از طریق رادیو به پاگونیس میگوید كه كمك به خدمة كشتی زیر آتش بینهایت خطرناك خواهد بود و به او فرمان میدهد كه در فكر نجات آنها نباشد پاگونیس مشكل رادیویی را بهانه كرده، دستگاه گیرنده را خاموش میكند و همراه با تعداد كمی داوطلب به طرف بالای رودخانه میرود. آنها قایق را به مسیر رودخانه بازگردانده، همقطاران خود را نجات میدهند. پاگونیس اعتقاد دارد كه اگر پیش از آن اعتماد مردان خود را به دست نیاورده بود و حضور و همراهی خود را در هزاران موقعیت عادی دیگر به آنها نشان نداده بود، سربازانش از او پیروی نمیكردند. او معتقد است برای رهبری موفقیتآمیز، فرد باید هم تخصص و هم همدلی خود را (كه هر دو آموختنی است) به اثبات رساند. وی میگوید، رهبران واقعی سازمانهایی خلق میكنند كه پشتیبان پرورش و توسعه قابلیتهای رهبری است و هر كس كه آمادگی آن را داشته باشد كه به سختی تلاش كند، میتواند یك رهبر باشد.
رهبرانی كه افراد خود را به جبهه كسبوكار میفرستند، میتوانند از پاگونیس چیزهای فراوانی بیاموزند. گذشته از همه چیز، آنها میتوانند از توانایی این ژنرال در دیدن دنیا از دریچه چشم سربازان، همزمان با در نظر داشتن تصویر كلی، پندهای بسیاری فرا گیرند.