By Bronwyn Fryer
نوشته: بران وین فرایر
ترجمه: محمدرضا ربيعي مندجين
شركتهاي بزرگ انگشتشماري همانند نوول به مدت 18 سال در زمينه توليد نرمافزار و شبكه فعاليت كرده، بلندپروازي كرده و خود را وقف اين كار كردهاند. اين شركت، ساليان درازي بازار شبكههاي محلي را در اختيار داشت، اما در سال 1997 تصورات نادرست و محصولات نامرغوبي كه به فروش نرفتند باعث تزلزل شركت شدند و اين زماني بود كه اريك اشميت از سان مايكروسيستمز به عنوان سومين مديرعامل در ناول وارد عمل شد.
او با تركيبي استادانه از كاهش هزينه، كاهش فعاليتهاي غيرضروري و ارائه محصولات جديد، وضعيت شركت را تغيير داد. اما در سال 1998، دوباره همان وضعيت نابهنجار سابق اتفاق افتاد. متاسفانه ايام خوب دوام زيادي نداشت و مانند اغلب شركتهاي فعال در عرصه تكنولوژي، ناول دوباره با كاهش تقاضا مواجه شد.
اما اشميت همچنان به بهبود وضعيت ناول خوشبين است. استراتژيهاي او روشهايي براي ديگر سازمانها ارائه ميكند تا بتوانند خود را از شرايط بحراني نجات دهند. او نسبت به احتياط بيش از حد در چنين شرايطي هشدار ميدهد. شايد حذف موجودي اضافي، كاهش هزينهها و كاهش تعداد كارمندان و تيم مديريت به منظور ثبات وضعيت شركت ضروري باشد. تلاش براي حفظ كارمنداني كه او آنها را «افراد باهوش» مينامد و حفظ انگيزش آنها، منافع بلندمدت مطلوبي خواهد داشت.
علاوه بر اين، اشميت ميگويد شناسايي «فرهنگ هراس» و غلبه بر آن بسيار ضروري است، محيط مرگآوري كه بدبيني و پوچگرايي در آن باعث ميشود كارمندان افكار، عقايد و احساسات خود را سركوب كنند، زيرا از اخراج شدن ميترسند. وي در ادامه نصايح خود اضافه ميكند: محصولات جديد را به گونهاي ارائه كنيد كه علايق مشتريان و مطبوعات را تامين كند، وضعيت مالي خود را همواره در نظر بگيريد، بر محصولات مطلوب خويش دقت كنيد و دل صاحبان صنايع ديگر را به دست آوريد.