By Ronald Coase
نوشته: رونالد كاس
ترجمه: دکتر محسن قدمی
علم اقتصاد آنگونه که امروز در کتب درسی ارائه و در کلاسهای درس آموزش داده ميشود، نمیتواند کار زیادی برای مدیریت کسبوکار و حتا کمتر از آن برای کارآفرینی انجام دهد. میزان دورافتادگی علم اقتصاد از روال عادی زندگی، نامتعارف و باعث تاسف است.
در گذشته چنين نبود. زمانی که اقتصاد نوین به وجود آمد، آدام اسمیت آن را بهعنوان مطالعه «طبیعت و علل ثروت ملل» تجسم كرد. با وجودي كه اسميت اهالي کسبوکار را حريص، كوتهبين و واجد عيبهاي ديگر برشمرده، اما كتاب مهم وي، «ثروت ملل» بهصورت گسترده توسط اهالي کسبوکار مطالعه شد. اين کتاب همچنین بحث میان سیاسیون درباره تجارت و سایر سیاستهای اقتصاديرا برانگیخت و هدایت کرد. جامعه دانشگاهی آن روزها خیلی کوچک بود و اقتصاددانها بایستی مخاطبین عامتري را جذب میكردند. حتا در اوايل قرن بیستم، آلفرد مارشال تلاش كرد اقتصاد را بهمنزله «هم مطالعه ثروت و هم شاخهای از مطالعه انسان» هدايت كند، ولی اقتصاد کماکان وابسته به اهالي صنعت باقی ماند.
[1] . رونالد كاس، برنده جایزه نوبل اقتصاد و استاد افتخاری دانشکده حقوق دانشگاه شیکاگو است. او مجله انسان و اقتصاد را با نينگ وانگ از دانشگاه ایالتی آریزونا، کسی که در نگارش این مطلب مشارکت داشته، منتشر میکند.