با مثنوي در مديريت
نوشته: دکتر محمدابراهیم محجوب
رقابت، ستون بنيادين کسبوکار امروزي قلمداد شده است. در بسياري از كتابها و كلاسهاي صنعت و تجارت و مديريت، بحث رقابت بخش مهمي از نوشتهها و گفتهها را تشكيل ميدهد تا جايي كه برتريجويي نسبت به ديگران، امری كاملا فطري و موجه جلوه داده ميشود. پيشفرض نظريه رقابت، برداشتي نادرست از نظريه داروين است كه به موجب آن انواع موجودات براي زنده ماندن و بهرهبرداري از منابع غذايي محدود زمين، پيوسته با يكديگر در كشاكش هستند. اين برداشت نابخردانه از نظريه داروين و تعميم آن (در قالب استراتژيهاي سازماني) به فعاليتهاي اقتصادي و سياسي، عامل اصلي ناهنجاريهاي جوامع امروز شده است.
دیدگاه سنتی مبتنی بر رقابت در كسبوکار، رقبا را وا ميدارد تا در جهاني كه منابع آن بهدليل رفتارهاي خود آنها رو به نابودي است، بيپروا دنبال برتري باشند. این دیدگاه تلاش دارد تا رقابت را بههنجار و طبيعي نشان دهد، حال آنكه عناصر و موجودات نظام هستي مكمل يكديگر هستند و نه رقيب يكديگر. از همین روست که در دیدگاه نوین امروزی، بر همکاری میان رقبا پافشاری میشود.
در فرهنگ اصيل ايران، اهل كسب به رقابت با يكديگر بر انگيخته نشدهاند. كسب در فرهنگ ما در درجه اول، خدمتي به جامعه و در راه برآوردن نيازهاي مردم است. از همین رو به مردم توصيه شده است تا از نزديكترين فروشگاه به خانهشان خريد كنند. از جناب آقاي دكتر روستا استاد بازاريابي شنيدم در بازار قديم، به فروشگاههايي كه كالاي همانند ميفروختهاند همچراغ ميگفتهاند. پيشوند «هم» در اين اصطلاح، گوياي روح همسويي و همكاري است. ايشان همچنين ميگفتند كاسبان بازار قديم در هر ساعتي از روز كه حس ميكردند بهاندازه هزينه آن روزشان درآمد داشتهاند ديگر از كسي سود نميگرفتند و كالاي خود را به بهاي تمامشده ميفروختند. اين رفتار بيانگر آن است كه «سود» تنها هدف كسبوكار ايشان نبوده است.