By Thomas H. Davenport
نوشته: توماس داونپورت
ترجمه: غلامحسين خانقايی
همه ما از قدرت نرمافزار قاتل آگاهیم. این نرمافزار نه ابزار حمایتکننده, بلکه جنگافزاری راهبردی است.
شرکتهای استفادهکننده از نرمافزارهای قاتل معمولاً کل نیروی آتش خود را بر حوزه واحدی متمرکز میکنند که نویدبخش بزرگترین مزیت رقابتی است. ولی نسل جدیدی از شرکتها در حال ایجاد تحول در این زمینه هستند: آمازون, هاراز, کپیتالوان و بوستونرِدساکس, با بسیج و بهکارگیری تحلیلهای صنعتی قدرتمند در مجموعه متنوعی از فعالیتها, بر حوزههای فعالیت خود چیره شدهاند.
در زمانهای که شرکتهای فعال در بسیاری از صنایع, محصولات مشابهی را روانه بازار میکنند و از فنون مشابهی بهره میگیرند, فرایندهای کسبوکاری یکی از آخرین ابزارهای متمایزکننده محصولات شرکتهاست و رقابتکنندگان تحلیلگرا آخرین قطرههای ارزش این فرایندها را عصارهگیری میکنند. کارکنانی که بهخاطر تخصص خود در مورد اعداد و ارقام استخدام شده یا اهمیت اعداد و ارقام به آنها آموزش داده شده, با بهترین شواهد و مدارک و بهترین ابزارهای مقداری تجهیز شدهاند و در نتیجه, بهترین تصمیمها را میگیرند. در شرکتهای رقابتکننده تحلیلگرا, مدیریت عالی, اهمیت محوری تحلیلگری برای راهبرد شرکت را در سرتاسر شرکت بهروشنی اعلان و ابلاغ میکند. اینگونه شرکتها ابتکارات چندگانهای حاوی تحلیلهای پیچیده دادهای و آماری بهراه انداخته و فعالیت مقداری را در سطح شرکت (نه در سطح بخشهای آن) مدیریت میکنند.
در این مقاله, پروفسور توماس داونپورت مشخصات و اقدامات این خبرگان آمارگرا را مطرح کرده و برخی از تغییرات بسیار اساسی مورد نیاز سایر شرکتها برای رقابت در حوزه مقداری را شرح میدهد. همانطور که انتظار میرود, چنین تحولی مستلزم سرمایهگذاری قابلتوجه در فناوری, انباشتهسازی انبارههای بزرگ داده و تهیه راهبردهای سراسری شرکتی جهت مدیریت دادههاست. ولی تعهد و اشتیاق آشکار و بدونخدشه مدیریت برای تغییر روش تفکر و عمل کارکنان و نحوه برخورد با آنها , نیز دستکم به همان میزان اهمیت دارد