By John Hagel
نوشته: جان هگل
ترجمه: الهه رضوی
استراتژیهای رشد سنتی گسترش و تملك سازمند مستلزم سرمایهگذاری پیشاپیش روی داراییهای بیشتر با بازده نامشخص است. از این رو، رشد در كوتاهمدت (وبعضاً برای همیشه) موجب كاهش حاشیه سود میشود.
اما نوع دیگری از استراتژی رشد (موسوم به رشد اهرمی) نیازی به مصالحه سودآوری در مقابل رشد ندارد. این موضوع بدان دلیل است كه یك شركت میتواند به جای مالكیت داراییها از داراییهای سایر شركتهایی كه در سطوح متعدد زنجیره ارزش فعالیت دارند، بهره گرفته و برای خود به عنوان كارگزار دانش ارزش كسب كند.
بهطور مثال، شركت بازرگانی لیاندفانگ كه مقر آن در هنگكنگ است، مالك هیچ یك از داراییهایی كه در فرایند تبدیل موادخام به محصولات آمادهای كه به خردهفروشان و طراحان اروپایی عرضه میكند، نیست. اما این شركت دارای امتیاز دسترسی به حدود 7500 شركت در اقصی نقاط جهان است كه مالك ظرفیتها و امكانات تولیدی و توزیعی خاصی هستند. لیاندفانگ از دانش خود در زمینة بازار پوشاك در راستای اهرم كردن داراییهای این شركتها بهره میگیرد و از هر یك از این شركتها كه بهتر نیازهای مشتریانش را برآورده میسازند، برای تولید كالا استفاده میكند.
هماهنگسازی چنین شبكه فرایندی یكی از طرق اهرم كردن داراییهای سایر شركتها است. روش دیگر شامل تجمیع منابع است. كاری كه شركت چارلز شواب از طریق در دسترس قرار دادن خدمات شركتهایی خاص در جایگاه وب خود انجام داد. آی.بی.ام نیز این كار را از طریق حمایت از گروههای كاربر صورت داد. مایكروسافت و اینتل هم از طریق شاید ظریفترین نوع استراتژیهای رشد اهرمی (شكل بخشیدن به یك شبكه اقتصادی) خود را در مركز یك گروه متشكل از تعداد زیادی شركت كه بر روی زیرساخت كامپیوتری این دو شركت شكل گرفتهاند و دائماً نیز تغییر میكنند، قرار دادهاند.
در جهان رشد اهرمی، سوال اصلی آن است كه كدام داراییهای شما قدرت تاثیرگذارتری بر سایر سازمانها به شما میبخشند. شركتی كه قدرتمندترین داراییها را در اختیار داشته باشد، از بیشترین قابلیت رشد نیز برخوردار خواهد بود.