By Stefan Thomake and Jim Manzi
نوشته: استفان تامكه و جيم مانزی
ترجمه: دکتر نسیم غنبرطهرانی
دادههايي كه هماكنون داريد، نميتوانند بگويند مشتريان در قبال نوآوري چه واكنشي دارند. براي كشف اينكه آيا يك مفهوم كاملا جديد موفق میشود يا خير، بايستي آن را در معرض آزمونگری قرار دهيد. در اغلب شركتها، آزمونگریها بر مبناي اصول علمی و آماري انجام نميشوند. در نتيجه، مديران اغلب اختلالات آماري را بهعنوان علت تلقي ميكنند و تصميمگيريهاي بدی انجام ميدهند
براي محکزدنهایی كه شايسته صرف هزينه و تلاش باشند، شركتها بايستي چند سوال اصلي از خود بپرسند:
آيا آزمونگری، هدف واضح و مشخصي دارد؟ مديران بايستي بدانند دقيقا ميخواهند چه بياموزند تا بتوانند تعيين كنند آيا آزمونگری، بهترين رويكرد است؟
آيا ذينفعان، متعهد به پيروي از نتيجه آزمونگری هستند؟ آيا مايلند در صورتي كه نتايج معلوم كند، از یک پروژه دست بشويند؟
آيا آزمونگری قابلانجام است؟ پيچيدگي متغيرهاي يك آزمونگری کسبوکاری و تعاملات آنها با يكديگر، تعيين ارتباطات علتومعلولي را دشوار میكند. انتخاب اندازه نمونه صحيح، بسيار مهم است.
چگونه ميتوانيم از روايي نتايج اطمينان حاصل كنيم؟ آزمایشهاي ميداني تصادفي، آزمونهاي «كور» و كلاندادهها ميتوانند كمككننده باشند.
آيا بیشترين ارزش را از این آزمونگری بهدست آوردهايم؟ انجام آزمونگری، تنها نقطه آغاز است. از دادهها براي ارزيابي اینکه چه اجزايي از يك ابتکار جديد بیشترين بازگشت سرمايه را دارند يا اینکه موفقيت در چه بازارهايي محتملتر است، استفاده كنيد.