اغلب از خود پرسیدهام کودکی همانند من از خانوادهاي کارگر، چگونه توانست با افراد فرهیخته بسيار در اماکنی که از لحاظ علمی برانگیزاننده بودند همکار شود. با نگاهی به گذشته، دریافتهام عواملی گمنام باعث پیشرفت شغلی من شدند: ميل شدید به اینکه برای خودم کسی شوم؛ نعمت غریب میل به شککردن درباره ارزش خویش؛ سختکوشی صرف؛ تمرین سخت و البته اقبال خوش که از قلم نخواهم انداخت.
انگیزه اوليه من از تصمیم به جلوگیری از دچارشدن به سرنوشت پدرم ناشی شد که همانند اسب عصاری بیشتر عمر خود را اسیر مشاغلی کرخکننده بود. هفت ساله بودم که آخرین شغل واقعیش را در سمت کارمند حملونقل از دست داد. سپس تلاشهای نومیدانه او برای حمایت از خانواده آغاز شد: کار دشوار ضابط قضايي، بارگیری مشروبات الکلی غیرقانونی برای مردم نیوجرسی، بازکردن و سپس بستن مغازههای ناموفق خواروبارفروشی و سرانجام بیگاری برای برادرزادهاش در کارگاهی کوچک و خاکگرفته.
[1]. وارن بینس استاد سرشناس مدیریت در دانشگاه ساوترنکالیفرنیا و (به همراه پاتریشیا واردبیدرمن)، نویسنده کتاب «همچنان شگفتزده: یادی از عمری در رهبری» است که در آینده نزديك توسط انتشارات جوسيباس عرضه خواهد شد.