By Tsedal Neeley/ Robert Steven Kaplan
نوشته: سدال نیلی و رابرت استیون کاپلان
زبان در همه بخشهای حیات سازمان حضور دارد. از این رو رهبران سازمانهای جهانی (جایی که چندزبانه بودن بدون محدودیت میتواند منجر به بروز اختلاف شود) در رویکرد خود به مدیریت نخبگان، توجه اندکی به زبان دارند. شرکتها میتوانند با مدیریت دقیق زبان، بهترین کارکنان را استخدام و پرورش دهند، همکاری بین تیمهای جهانی را بهتر و جای پای شرکت را در بازارهای بومی محکم کنند.
مهارت در زبان (چه در زبانی بینالمللی و چه در زبانی بومی) تضمینکننده عملکرد عالی نیست. استخدامکنندهها ممکن است تسلط بر زبان را به دیگر توانمندیها ترجیح دهند. ممکن است آنها به جای آمادهسازی داوطلبان داخلی دارای ظرفیت و انگیزه یادگیری زبانهای جدید، بیشتر به استخدام افراد غیربومی مسلط به زبان تاکید کنند. ممکن هم هست که رهبران ماموریتهای خارج را نه به بهترین داوطلبان، بلکه به کسانی بدهند که زبان خاصی را بلد هستند. برای استخدام و تربیت بهترین افراد، شرکتها ممکن است نیاز به آموزش مناسب برای برآوردن نیازهای زبانی بومی و جهانی داشته باشند.
تسلط به یک زبان به معنای مهارت فرهنگی نیست. برای رهبران به همان اندازه که یادگیری صرف فعلهای جدید ضرورت دارند، شناخت پیشینه فرهنگی اعضای تیم و مشتریان نیز لازم است. میتوان گفت همه این نکات را کارمندان در تمام سطوح باید بدانند. حتا وقتی به زبان بینالمللی تسلط دارند. نبود شناخت فرهنگی میتواند به بروز اختلافهای مهم منجر شود. برای جلوگیری از ایجاد چنین شکافهایی، برنامههای آموزش زبان باید آموزش میانفرهنگی را نیز شامل شود.