By Felix Barber/ Michael Goold
نوشته: فليكس باربر و مايكل گولد
ترجمه: دكتر معصومه حسین زاده شهری
سودهای سرشار شرکتهای سرمایهگذاری خاص موجب تحسین و حسادت است. بازدههای بالای این سرمایهگذاریها نوعاً به استفاده متهورانه از وام، تمرکز بر جریان نقدی و حاشیههای سود، فراغت از مقررات حاكم بر شرکتهای سهامی عام و مشوقهای هنگفت برای مدیران عملیاتی نسبت داده میشود. اما دلیل اصلی موفقیت شرکتهای سرمایهگذاری خاص، اتخاذ استراتژی «خرید برای فروش» است که بهندرت در شرکتهای سهامی عامی بهكار گرفته میشود که بهدنبال همافزایی هستند و با قصد نگهداری خرید میکنند.
باربر و گولد، اعضای هیاتمدیره «مركز مدیریت استراتژیك اشریج» میگویند، مزیت اصلی «خرید برای فروش» ساده است، اما اغلب مورد غفلت قرار میگیرد. نقطه قوت شرکتهای سرمایهگذاری خاص، در تملک واحدهای کسبوکاری ضعیف و قیمتپایین، ولی دارای فرصت برای افزایش ارزش نهفته است. وقتی این منفعت محقق شد، شرکتهای سرمایهگذاری خاص برای بیشینهكردن بازده آنها را واگذار میکنند. در مقابل، خریدار شرکتی با تداوم نگهداری كسبوكار بعد از عبور آن از نقطه اوج ارزش، بازده كمتری بهدست میآورد.
شرکتهای سهامی عامی که در این فضا رقابت میکنند میتوانند بازده بهتری نسبت به شرکتهای سرمایهگذاری خاص به سرمایهگذاران عرضه کنند. (بهعلاوه، یك شركت سهامی عام نمیتواند به بازده سی درصدی صندوقهای سرمایهگذاری خاص از سود ناخالص دست یابد.) شرکتهای سهامی عام دو گزینه دارند: 1) مانند شرکتهای سرمایهگذاری وندل و یورازو از مدل شرکتهای سرمایهگذاری خاص تقلید کنند یا 2) رویکردی انعطافپذیر را در پیش گیرند و کسبوکارها را برای مدتی طولانی و تا زمانی نگه دارند که ارزشافزوده برای مالکان ایجاد میكنند. رویكرد دوم میتواند موجب مزیت این شركتها بر صندوقهای سرمایهگذاری خاص شود، چرا كه این صندوقها ناگزیر از فروش كسبوكارها در یك زمان تعیینشده و نرسیدن احتمالی به حداكثر بازده هستند.
هر دو گزینه چالشهایی را برای شرکتهای سهامی عام دربر دارند. این چالشها شامل نظام مالیاتی آمریكا و نبود مهارتهای مدیریت سرمایهگذاری میشوند. اما بزرگترین مانع این است که شرکتهای سهامی عام تمایلی به واگذاری کسبوکارهای سالم ندارند و نیز فاقد دركی مشابه شرکتهای سرمایهگذاری خاص از آن هستند: دیدن بهعنوان نتیجه تحولی موفقیتآمیز و نه خطایی استراتژیک.