By Martine Haas/ Mark Mortensen
نوشته: مارتین هاس و مارک مورتنسن
ترجمه: دکتر مریم شریفیان ثانی
طی سالهای متمادی، با رشد تنوع، پراکندگی، دیجیتالیشدن و پویایی تیمها، فرایتد همکاری پیچیدهتر شده است. اما هرچند تیمها با چالشهای جدیدی روبهرو میشوند، هنوز موفقیت آنها به مجموعهای از اصول بنیادین محوری بستگی دارد. بر اساس یافتههای ریچارد هاکمن که در دهه 1970 مطالعه روی تیمها را آغاز کرد، آنچه بیش از همه اهمیت دارد، ویژگیها یا رفتار اعضای تیم نیست؛ مهم این است که آیا یک تیم، از مسیری متقاعدکننده و جذاب، ساختاری قوی و بافتاری حمایتگر برخوردار است یا نه. هاس و مورتنسن در پژوهش خود به این نتیجه رسیدهاند که در حال حاضر، تیمها بیش از هر زمان دیگری به این سه «شرایط تسهیلکننده» نیاز دارند. اما مطالعه آنها آشکار ساخت که تیمهای امروزی بهویژه در معرض دو مشکل مخرب و فرسایشی دیگر هم قرار دارند: تفکر «ما در برابر آنها» و اطلاعات ناکافی. فائقآمدن بر این پیامدهای منفی مستلزم یک شرط جدید تسهیلکننده است: ذهنیت مشترک. این مقاله بهتفصیل در مورد چیزهایی توضیح میدهد که رهبران تیمها باید انجام دهند تا چهار بنیان اصلی موفقیت را مستقر سازند. بهطور مثال، رهبران باید هویت مشترک و قدرت درک متقابل بین اعضای تیم را با فنونی مانند «ساختارمندی زمان بدون ساختار» تقویت کنند. نویسندگان مقاله همچنین با در اختیار گذاشتن روش ارزیابی که رهبران با انجام آن میتوانند متوجه شوند که چه قسمتهایی خوب کار میکننند و کدام موارد هنوز قابلیت اصلاح و بهبود دارند، چگونگی ارزشیابی اثربخشی یک تیم را بیان میدارند.