By Warren G. Bennis / Robert J. Thomas
نوشته: وارن بنیس و رابرت توماس
ترجمه: دکتر محمد ابراهیم محجوب
بهعنوان دانشآموزان مادامالعمر مكتب رهبری، همة ما مجذوب این نكته هستیم كه رهبران چگونه ساخته میشوند. چگونه است كه افرادی خاص بهطور طبیعی از اعتمادبهنفس، سختكوشی و اخلاص برخوردارند، حال آنكه برخی دیگر (كه ممكن است در بصیرت و ذكاوت دست كمی از گروه اول نداشته باشند) پیوسته سردرگماند؟ پاسخ سادهای برای این سوال ازلی وجود ندارد، ولی ما به این باور رسیدهایم كه بین این نكته و واكنشهای گوناگونی كه افراد به هنگام درماندگی از خود نشان میدهند، ارتباطی هست. پژوهشهای اخیر ما نشان میدهند كه یكی از مطمئنترین شاخصها و علایم تعیینكننده رهبران حقیقی، توانایی آنها در گم نكردن راه به هنگام پیشامدهای منفی و آموختن از دشوارترین اوضاع است. از منظری دیگر، مهارت در غلبه بر ناملایمات و ظهور نیرومندتر و متعهدتر از همیشه، عامل سازنده رهبران خارقالعاده است.
سیدنی هارمن را در نظربگیرید. سیوچهار سال پیش این مرد كه در آن زمان 48 سال داشت، در دو جا مدیر بود. هم مدیرعامل شركت هارمن كاردون Harman Kardon فروشنده لوازم صوتی بود (كه اكنون به هارمن اینترنشنال تغییر نام داده و خودش از پایهگذاران آن است) و هم رییس كالج جهانی دوستان بود كه اكنون به «برنامه جهانی دوستان» تغییر نام داده و مدرسهای تجربی در لانگآیلند است و فلسفه بنیادیش این است كه دانشآموزان مسئول تحصیل خود هستند، نه آموزگاران. هارمن با داشتن این دو شغل و با تعویض لباس در خودرو و صرف ناهار در حین رانندگی از كارخانهها هارمن كاردون به كالج، بهگفتة خودش «زندگی دوپهلو» داشت.
یكی از روزهایی كه در كالج بود، به او خبر دادند كه در كارخانهاش واقع در بولیوار ایالت تِنسی بحرانی پدید آمده است. بیدرنگ بهسوی كارخانه، كه وی اكنون از آنجا با عنوان «زشت، زمخت و از بسیاری جهات محقر» یاد میكند، شتافت. مسئله در واحد براقسازی بهوجود آمده بود. گروهی از كارگران آمریكایی آفریقاییتبار به كار ملالانگیز و خستگیآور برقاندازی آینهها و چیزهای دیگر مشغول بودند و شرایط كار هم غالباً غیربهداشتی بود. مقرر بود كه كارگران شبكار در ساعت ده شب استراحت كوتاهی داشته باشند. از قضا، زنگی كه زمان استراحت را اعلام میكرد، خراب شده بود و بعد از نصب زنگ جدید، مدیر واحد، زمان استراحت را سرِخود ده دقیقه عقب انداخته بود. اما یكی از كارگران بهقول هارمن «سیاه سالخوردهای با نامی تقریباً مشتق از انجیل، نوح كراس و با دم مسیحایی» به دوستانش (نقل به مضمون) گفته بود: «من كه برای زنگ كار نمیكنم. زنگ برای من كار میكند. كار زنگ این است كه به من بگوید، كِی ساعت ده شده است. من ساعت مچی دارم و صبر نمیكنم ده دقیقه دیگر بگذرد. من میروم از وقت استراحتم استفاده كنم.»