By DaisyY Wademan
نوشته: دیزی ویدمن
ترجمه: مهندس فضل اله امینی
مدیری جوان در آغاز زندگانی شغلی با بنبستی روبهرو میشود: پروژه بااسمورسم او از برنامه عقب افتاده و هزینهها از برآوردها بیشتر شدهاند. اعضای تیم بهسرعت به توانایی او در رهبری تیم بیاعتماد میشوند. سرخورده و سراسیمه به دیدار مربی خود (مدیری از سالخوردگان شركت) میرود و از او رهنمود و دلگرمی میجوید. مربی در را میبندد و تعارف به نشستن میكند. یكیدو حكایت از درگیریها میگوید و چند نكته درباره راه جلوبردن پروژه و بعد در حالی كه مدیر جوان از دفترش خارج میشود به او پندی شخصی میدهد. این پند در تمام عمر آویزه گوش مدیر جوان میشود.
آری چنین است طبیعت اندرزهای عالم كسبوكار. در این نوشتار شش مقاله به شما عرضه میشود. یكیدو تن از رهبرانی كه در این نوشتار حكایت خود را با ما بازگفتهاند، بهترین پند زندگانی خود را در قالبهای كلیشهای (اندرز یا حرفهای پیشپاافتاده) شنیدهاند. برای شلی لازاروس از شركت اوگیلوی.اند.ماتر، حرفی كه به قصد تسكین او بر زبان آمده بود، منشا تحول و بینشی عمیق شد. پند زندگانی مدیرعامل نوارتیس در قالب اظهار نظری بهجا در یك روز برفی و در زمانی كه رزیدنت بیمارستان بود، بیان شد. اما برای غول صنعت نشر و مالك هتلهای استاروود، اعتمادكردن و اهمیت اعتماد در مراحل مختلف كار و زندگانی، پند اثرگذار بود. آنچه زندگی رییس گلدمنساكس را متحول كرد، نه اندرز كه كردار و رفتار پدر بود كه چون سرمشقی فرا راه زندگی و كار او قرار گرفت. لیز لنگ، طراح مد، برعكس دیگران، رفتن راهی خلاف توصیه دیگران را سرمشق زندگی خود كرده است.
همانگونه كه از فحوای این حكایتها برمیآید، افراد وقتی با خرد و فرزانگی روبهرو میشوند كه انتظار آن را ندارند و در آن لحظه هرگز نمیدانند آن اندرز سبب تحول بعدی زندگی آنها میشود و آن اندرز در تصمیمگیریها، ارزشیابی كاركنان و بازنگری اعمال خویش، چه اثر عمیقی میگذارد.