By Diane Coutu
ترجمه: محمدرضا وزیرزاده
طی بیست سال اخیر، كسبوكار به عنوان فعالیت اصلی و مهم زندگی مردم امریكا مطرح شده است و در بسیاری زمینهها، نقشی را از آن خود كرده است كه سابقاً مذهب در امور روزمره مردم ایفا میكرد. كسبوكار، به گونهای كه اكنون میبینیم، در تمامی جنبهها و ابعاد در زندگی ما نفوذ كرده و از جمله دل و جان فرزندان ما را تسخیر كرده است. برای بسیاری از مردم، كسبوكار نیروی محركه زندگی تلقی میشود. رقابت شدید در محیطهای كاری امروزین، مدیران را وادار ساخته كه همواره در دسترس مراجعان و همكاران قرار داشته باشند و ناگزیر، وقت و حوصله كمتری برای رسیدگی به فرزندانشان اختصاص دهند. هر چند مسائل مربوط به اثرات منفی محیط كسبوكار بر شیوة زندگی مدیران و فرزندانشان، به ندرت در نشریات تجاری مطرح میشود، ولی در سطح جامعه ابراز نگرانی در این باره چشمگیرتر است و بسیاری از پدران و مادران در هراسند كه چه بسا فرزندان آنها باید بهای موفقیتشان را بپردازند.
این تاوان تا چه اندازه سنگین است؟ برای پاسخ به این پرسش، دایان كوتو، ویراستار ارشد هاروارد بیزنس ریویو، گفتگویی با رابرت كولز، روانشناس كودكان ترتیب داده است. شاید شگفتآور باشد كه با توجه به انتقادهایی كه از نحوه تربیت و پرورش كودكان امروزی صورت میگیرد، رابرت كولز به رستگاری نسل آینده امیدوار است. وی كلیشه رایج تباهی سرنوشت كودكان خانوادههای ثروتمند را مردود دانسته و در عوض، بر توان هوشی و قابلیت تطبیق خارقالعاده كودكان تاكید میورزد: «ثروت میتواند برخی كودكان را از جهاتی تضعیف كند، مگر آنكه والدین بیاموزند در مقابل آنچه به فرزندانشان میدهند، چه چیزهایی نیز از آنها توقع داشته باشند.»
در این مصاحبه، كولز نقش زنان شاغل را در خانواده مطرح میكند و تفاوت میان حقبهجانبی سالم و حقبهجانبی خودبزرگبینانه را تشریح میكند و به ما اندرز میدهد، چگونه باید به سخنان فرزندانمان گوش فرا دهیم. كولز در این باره میگوید: «بچههای ما به گونه اعجابانگیزی هشیار و بیدار هستند. تنها كافی است اندكی درنگ كنیم و به اندیشهورزیها و پرسشهای پسران و دخترانمان گوش بسپاریم. آنگاه شاید بتوانیم مطالب بسیار مهمی را در بارة آنها و نیز خودمان بیاموزیم.»