شش اشتباه که میتوانند تلاشهای شرکت را برای دگرگونی از مسیر اصلی خارج سازند.
نوشته: رابرت مایلز
ترجمه: دكتر هادي بيهقي
از هر مدیرعاملی که زمانی یک دگرگونی سازمانی را هدايت کرده بپرسید چه تفاوتی باید در نحوه مدیریت تغییر وجود میداشت، احتمالا این جواب را خواهید گرفت: «میتوانستیم (و باید) سریعتر حرکت میکردیم.»
مدیران، سیاهه بلندبالایی از افسوسها و پشيمانيها دارند: آنها آرزو ميكنند كاش تیم راهبری را بهسرعت باهم متحد ميكردند. آرزو دارند کارکنان را سریعتر در تغییر وارد و بهسرعت پشتیبانی آنها را برای چشمانداز جدید سازمان جلب کرده بودند. آرزو دارند كاش میتوانستند زمان کمتری را در انتظار آزمودن فرضیات و اصلاح اقدامات اصلی و کلیدی سپری كرده بودند. آرزو دارند بهسرعت نتیجه ملموس تلاشهای خود را مشاهده کرده بودند تا ميتوانستند از طریق محققکردن انتظارات کارکنان، مشتریان، تامینکنندگان مواد اولیه و سرمایهگذاران تعهد بیشتری در آنها ایجاد کنند.
[1]. رابرت مایلز، مشاور ارشد دگرگوني سازماني مانيتورگروپ است. وي همچنين بههمراه مايكل كانازاوا، نويسنده كتاب «ايدههاي بزرگ براي نتيج بزرگ» (انتشارات فايننشالتايمز، 2008) است.