By Harris Collingwood
نوشته: هریس کالینگوود
ترجمه: داوود مسگریان حقیقی
آمار و ارقام سهماهة درآمد شركتها بر تصميمات مديران، تحليلگران، سرمايهگذاران و حسابرسان حاكماند. با اين وجود، به رغم همه توجهاتي كه به اين اطلاعات ميشود، براي پيشبيني عملكرد جريان نقدينگي آتي شركتها كاربرد چنداني ندارند. حتي اقتصاددانان بر اين اعتقادند كه اين اعداد و ارقام هيچ اطلاعات باارزشي از وضعيت شركت در دورة سهماهه بعدي به دست نميدهند.
معهذا، در بسياري از شركتها، برآورده ساختن انتظارات تحليلگران در زمينه رشد مداوم، بيوقفه و بدون افت و خيز درآمدها، حتي از تحصيل حداكثر بازده ممكن براي سهامداران نيز الزام بيشتري يافته است. توجه افراطي به اين شاخص تقريباً بيمعني سرگرمي خوبي است، مشروط بر آنكه زيانبخش بودن آن را ناديده بگيريم. اين شاخص، تصميمات مديران را به انحراف كشيده، امر تحليل و سرمايهگذاري در اوراق بهادار را به سابقهاي براي گمانهزني بدل ساخته، مصالحه و مماشات را جايگزين درستي و دقت در حسابرسي شركت كرده و نهايت اينكه، بنيانهاي بازار سرمايه را تضعيف ميكند. تغيير ديدگاه بازيگران بازار سرمايه در بارة ارقام مربوط به درآمد سهماهه شركت و نگاه به آن به عنوان نوعي توهم جمعي و اعدادي كه در جوي حاكي از بدبيني متقابل مبادله ميشوند، موجب گشته كه از اتكا به شاخصهاي متاثر از اين اطلاعات، از جمله قيمت خود سهام، به سرعت كاسته شود. بازاري كه بازيگران آن ربطي مابين قيمتها و ارزشهاي ذاتي كالاي مورد مبادله در آن نيابند، عمري طولاني نخواهد داشت.
در اين مقاله، هريس كالينگوود در بازبيني دقيق اين مباحث و پيچيدگيهاي بازي با درآمدها، اين باور شركتها كه خود را ناگزير از ورود به آن ميبينند را مورد بررسي قرار ميدهد. وي به تفصيل اين نكته را بيان ميدارد كه تا زماني كه مديران ارشد شركت راه و رسم كاري خود را تغيير ندهند، صحنه اين بازي هيچگاه خالي از بازيكن نخواهند ماند.