By Cynthia R. Cunningham/ Shelly S. Murray
نوشته: سينتيا كانينگهام و شلي موراي
ترجمه: مهندس فضل اله اميني
سینتیا كانینگهام و شلی مورای در فلیتبنك، شش سال مسئولیتی مدیریتی را بهطور مشترك اداره كردند: یك میز، یك صندلی، یك رایانه، یك تلفن و یك صندوق مشترك پست صوتی. از دید كارفرمایان و همقطاران، آنها یك نفر بودند، البته یك نفر با تواناییها و افكار دو نفر كه كارها را میان خود پسوپیش میكردند. گر چه پس از ادغام این بانك در بنك.آو.امریكا قسمت آنها منحل شد، ولی هنوز هم خود را «دوقلوهای شغلی» میدانند: یك رزومه (خلاصه سوابق) مشترك دارند و دنبال كاری میگردند كه بتوانند دونفره انجام دهند.
انتخاب شغل مشترك نهفقط به خاطر بهتركردن كیفیت زندگانی بوده، بلكه حفظ سابقه كار را نیز در نظر داشتهاند. خودشان میگویند: «توسل به كارهای پارهوقت و جداگانه ما را بهكلی از مرحله پرت میكرد. ما هر دو بلندپرواز هستیم و اینطور نیست كه دلمان خوش باشد بیكار نیستیم.»
در این نوشته، این دو بانوی هدفمند از عزم خود برای تامین نیاز خانواده و شغل خود سخن میگویند. در حال حاضر مدیران میتوانند برای ایجاد توازن میان كار و زندگانی از فرصتهایی نظیر شناوركردن ساعات كار، كار از راه دور و فشردهكردن هفته استفاده كنند. اما كار مشترك نیز با شرحی كه كانینگهام و مورای وصف میكنند، تمهیدی است برای آنها كه حاضر نیستند كار و زندگی را فدای یكدیگر كنند.
كانینگهام و مورای بهتفصیل میگویند كه چگونه این شیوه بدیع را طرح و مدیریت را قانع به پذیرش ایشان كردند و با چه فراز و فرودها روبهرو شدند. این حكایت از نوع حكایتهایی است كه هر دو از آن بهرهمند میشوند: هم شركت و هم شاغل.