گروه محصولات

عنوان مقاله: در جست و جوی آشیانه عقاب

گزيده مديريت 74

نوشته: دکتر غلامرضا کیانی

فرض کنید مدیرعامل شرکتی هستید و گزارش تفصیلی شناخت یا عارضه‌یابی آن را از مشاور دریافت کرده‌اید. در انتهای گزارش، فهرست ضعف‌ها به شما می‌گوید ساختار سازمانی شرکت پر از اشکال است؛ كاركنان انگیزه کافی ندارند و از آموزش‌های لازم بی‌نصیب هستند و بهره‌وری‌شان بسیار پایین است؛ فرایند‌های عملیاتی و اطلاعاتی شرکت خالی از اشکال نیست و باید مورد تجدیدنظر قرار گیرند؛ مدیریت ضعف‌های اساسی دارد؛ شرکت فاقد سیستم‌‌های لازم در زمینه‌‌های مختلف است؛ كمبود نقدینگی از مشکلات اساسی است که به روند تولید لطمه می‌زند؛ برخی از ماشین‌آلات به علت کهنگی نیاز به تعویض دارند؛ انبار نامناسب است؛ بخش طراحی فاقد نوآوری است و ده‌ها مشکل دیگر. با خود می‌گویید همه این‌ها را از قبل می‌دانستید. آن‌چه نمی‌دانید این است که با این همه ضعف چه باید کرد. گزارش فقط می‌گوید باید این ضعف‌‌ها برطرف شوند.

 در گزارش بر اساس مدل ای.اف.كیو.ام، بالدریج، دمینگ یا مدل‌های دیگر تعالی سازمانی نمره شرکت شما مشخص شده و اگر روی ضعف‌ها کار شود نمره‌تان ارتقا خواهد یافت. با خود می‌گویید: «مسائل به‌خوبی منعکس شده‌اند، ولی مشکلات به‌قوت خود باقی هستند. سال‌هاست روی این ضعف‌ها کار می‌کنیم، ولی اتفاق خاصی نیفتاده است.» در واقع سوال اصلی «چه‌طور می‌توان فروخت» است که پاسخی برای آن در گزارش یافت نمی‌شود. آیا هر ضعفی باید به قوت تبدیل شود؟ سازمان موفق سازمانی است که در همه ابعاد قوی است؟ برای حل مشکل باید از کجا شروع کرد؟ اصولاً چه ساختاری می‌تواند ما را به فهم درست ضعف‌ها و قوت‌‌هایمان و نقش و جایگاه آن‌ها در موفقیت سازمانمان راهنمایی کند؟ مقاله تلاش دارد پاسخی برای سوال‌هایی این‌چنین بیان کند
انصراف از نظر