نوشته: دکتر غلامرضا کیانی
فرض کنید مدیرعامل شرکتی هستید و گزارش تفصیلی شناخت یا عارضهیابی آن را از مشاور دریافت کردهاید. در انتهای گزارش، فهرست ضعفها به شما میگوید ساختار سازمانی شرکت پر از اشکال است؛ كاركنان انگیزه کافی ندارند و از آموزشهای لازم بینصیب هستند و بهرهوریشان بسیار پایین است؛ فرایندهای عملیاتی و اطلاعاتی شرکت خالی از اشکال نیست و باید مورد تجدیدنظر قرار گیرند؛ مدیریت ضعفهای اساسی دارد؛ شرکت فاقد سیستمهای لازم در زمینههای مختلف است؛ كمبود نقدینگی از مشکلات اساسی است که به روند تولید لطمه میزند؛ برخی از ماشینآلات به علت کهنگی نیاز به تعویض دارند؛ انبار نامناسب است؛ بخش طراحی فاقد نوآوری است و دهها مشکل دیگر. با خود میگویید همه اینها را از قبل میدانستید. آنچه نمیدانید این است که با این همه ضعف چه باید کرد. گزارش فقط میگوید باید این ضعفها برطرف شوند.