نوشته: شاهرخ افلاكي
آقای سپهری، مدیر فروش 45 ساله شرکت خوبان (تولیدکننده موادغذایی) که لیسانس اقتصاد دارد و ده سال است در این سمت در شرکت خوبان مشغول فعالیت است، از دیدن ابلاغ فوق روی تابلو اعلانات شرکت متعجب شد. مدتها بود بحث تشکیل واحد بازاریابی در شرکت مطرح بود و حتی افرادی هم برای مدیریت آن نامزد شده بودند، اما چون در ماههای اخیر نه در جلسات مدیران و نه در جاهای دیگر با حضور مدیرعامل، بحثی در این باره مطرح نشده بود، تصور میکرد موضوع از دستورکار خارج شده است. اصولاً آقای سپهری دلیلی به تشکیل واحد مستقل بازاریابی نمیدید. معتقد بود، بخشی از کارهای واحد فروش به فعالیتهای بازاریابی مربوط است: «تبلیغات که در واحد ما متمرکز است، برنامههای فروش را نیز بچههای ما پیش میبرند. پس چه نیازی به ایجاد واحد دیگری هست، این واحد جز اینکه هزینه شرکت را زیاد کند، تاثیری بر فعالیتهای ما نخواهد گذاشت.» از اینها گذشته، سپهری انتظار داشت در تشکیل واحد بازاریابی مورد مشورت قرار گرفته و بهعنوان کسی که سالها مسئولیت فعالیتهای این بخش را در قالب مدیریت واحد فروش بهعهده داشته نظراتش موردتوجه قرار گیرد.