By JM Olejarz
نوشته: جِی ام اولجارز
ترجمه: آیسان خلیلو
جرم (بهویژه از نوع خشونتآمیز) احتمالا مشغولیت ذهنی ملی ماست. جرم بر اخبار مسلط است، موضوع رمانهای مشهور است و در تمام برنامههای تلویزیون حضور دارد. از «مردم در برابر او.جی سیمپسون» در شبکه اف.ایکس تا «شبی که نتفلیکس یک قاتل ساخت» از شبکه اچ.بی.او.
نگرش ما به جرم یقهسفید کمی متفاوت است. از یک سو، این جرم ما را مجذوب میکند: چرا حرفهایهایی با دستمزد عالی (بهتنهایی، با همکاران یا بهعنوان بخشی از یک همکاری سازمانگستر) مرتکب جرم میشوند؟ از سوی دیگر، برای ما کسالتآور است: درک زدوبندهای مالی، پیچیده سخت است و اغلب مرتکبان و قربانیان آن نامعلوم هستند. وقتی یک شرکت، اعداد را در یک صفحهگسترده تغییر میدهد، چه کسی آزار میبیند؟ زمانی که یک شرکت هزاران کارمند و لایههای بوروکراسی دارد، چه کسی مقصر است؟ حتا اگر هم بتوانیم مسئولان مربوطه را شناسایی کنیم، چگونه باید آنها را مجازات کنیم؟ دو کتاب جدید پاسخ این پرسش و سایر پرسشها را روشن میسازند.