By Daniel McGinn
نوشته: دانیل مک گین
ترجمه: محمدصادق شریفی راد
سریال شوتایم و تاریخ جدید مکنزی در مورد صنعتی که بهدرستی شناختهنشده چه میگویند.
وقتی بزرگ شدید میخواهید چهکاره شوید؟ این سوالی است که از همان روزهای نخست تحصیل پرسیده میشود. پاسخ بسیاری از دانشجویان ممتاز آمریکایی به هنگام فارغالتحصیلی، یک شغل است: «مشاور». طبق نوشته کریمسون (روزنامه دانشجویی دانشگاه هاروارد)، شانزده درصد دانشجویان لیسانسی که قبل از فارغالتحصیلی با پیشنهاد کار مواجه میشوند، تمایل به ورود به صنعت مشاوره دارند و آن را در اولویت بالاتری نسبت به حوزه کارهای مالی (پانزده درصد) و تکنولوژی (سیزده درصد) قرار میدهند. اگر برای مشتریان شرکتهای مشاوره کار میکنید، بهزودی چهرههای جوانی را در حال بحث و گفتوگو در اتاق کنفرانس خواهید دید.
آنها دقیقا چه خواهند کرد؟ این یک سوال منطقی است. در سال 2011، شرکتهای مشاوره مکنزی، بِین و بی.سی.جی، دهمیلیارد دلار درآمد داشتهاند، ولی در مقایسه با اغلب صنایع، کاری که آنها انجام میدهند در هالهای از ابهام است. شرکتهای مشاوره اجازه ندارند در مورد مشتریان خود صحبت کنند و اغلب شرکتهای ممتاز مشاوره، ساختار شراکتی خصوصی دارند، سوابق مالی و بینشهای تحلیلی را در اختیار اغیار نمیگذارند. مشتریان این شرکتها چندان تمایلی به انتساب موفقیتهای خود به آنها ندارند (چرا موفقیت را به خود نسبت ندهند؟) یا کمتر آنها را در زمان شکست مقصر جلوه میدهند (چه کسی اقرار میکند پول خود را خرج توصیههایی مزخرف کرده است؟).