ترجمه: دكتر محمدابراهيم محجوب
كسی تا نخست قدرت بهچنگ نیاورد، نمیتواند رهبری كند. رهبری هم كه نداند چگونه قدرت را بهكار گیرد، رهبر بزرگی نمیشود.دشواری اینجاست كه تركیب این دو كیفیت كمیاب است. یعنی برای قبضه قدرت، كیفیت لازم عبارت است از بلندپروازی، عملگرایی متمركز و میزان معینی سنگدلی. حال آنكه برای بهرهبرداری از قدرت در راه رسیدن به هدفهای بزرگ، كیفیت لازم عبارت است از داشتن دیدگاهی جسورانه و آرمانگرایانه كه اینهم اغلب با كیفیت لازم برای قبضه قدرت در تناقض میافتد.
این كشاكش در دنیای کسبوکار بههمان اندازه واقعی است كه در دنیای سیاست. این مجله آكنده از نمونههای كامشادی در میان مدیران بلندپایهای است كه نتوانستهاند از مدیر بلندپرواز به رهبر بنگاه متحول شوند، چون نمیدانستند با قدرتی كه چنان استادانه به چنگ آوردهاند چه باید كنند.
رابرت كارو، دانشآموخته رشته قدرت است. این زندگینامهنویس كه تاكنون دوبار جایزه پولیتزر را از آن خود كرده، در 27 سال گذشته بر سر آن بوده كه شیوه قبضه و بهكارگیری قدرت توسط لیندون جانسون را پیدا كند. درك عمیق كارو از سازوكار درونی قدرت، تصویری روشن از ریزهكاریهای رهبری در اختیار مدیران بالاترین ردههای سازمانها قرار میدهد.
در این گفتوگوی همهجانبه، كارو درباره سرشت قدرت، پیچیدگیهای بلندپروازی و نقشی سخن گفته كه فرایند كسب قدرت میتواند در ساختن رهبر ایفا كند. كارو بر این گفته پا میفشارد كه قدرت همیشه فساد نمیآورد، ولی همواره سرشت راستین رهبر را آشكار میسازد.
كارو میگوید: «امروزه مدیرعامل سازمانی كه پیدرپی به قدرتش میافزاید تا بتواند زندگی ما را متحول كند، حكم رییسجمهوری را دارد كه اگر امیدوار است رهبر بزرگی شود باید خودش را با چیزی بزرگتر از خودش همسو كند.»