By Roger Martin/ Alison Kemper
نوشته: راجر مارتین و آلیسون کمپر
ترجمه: مینا هامون
در سال 2007، چاک پرنس، مدیرعامل وقت سیتیگروپ، گفته مشهوری در مورد بازار وامهای رهنی کماعبار ابراز کرد: «تا وقتی موزیک نواخته میشود باید برخیزیم و برقصیم. ما هنوز داریم میرقصیم.» بهزودی سیستم مالی سقوط کرد و آن عبارت بهعنوان یک توجیه نابخردانه برای پذیرفتن ریسک زیادی در بانک تلقی شد. اما نویسندگان این مقاله، مارتین و کمپر، احتمال دیگری را مطرح میکنند: شاید پرنس در شرایط بسیار بدی گرفتار شده بود، زیرا سهام سیتیگروپ بهطرز غیرقابلدفاعی بیشارزشگذاری شده بود. تنها شیوهای که بانک میتوانست بازگشت سرمایه بالا و غیرواقعی مورد انتظار سهامداران را حاصل کند از طریق اقدامات بسیار مخاطرهآمیز بود.
تله بیشارزشگذاری اولین بار توسط مایکل جنسن در مقاله سال 2005 او در خصوص بررسی دقیق حباب شرکتهای اینترنتی تعریف شد. او اشاره کرد که این تله اغلب بر تمام بخشتاثیر میگذارد و مدیران برای سازگاری به آنْ به اتخاذ دو استراتژی روی میآورند: سرمایهگذاری در فناوریهای داغ و پرسروصدا (مانند آنچه گلوبالکراسینگ در مورد فیبرنوری انجام داد) و تملکهای فریبنده (سقوط نورتل). هنگامی هم که فرصتهای سرمایهگذاری کمتر میشوند، بنگاهها به دستکاری گزارشهای مالی روی میآورند (مانند ورلدکام) تا دارایی بیشارزشگذاری صاحبان سهام را حفظ کنند.
مارتین و کمپر توضیح میدهند که بخشهای نفت و صنایع دارویی در همین تله گرفتار شدهاند؛ ارزش بازاری سرمایه آنها بهگونهای غیرعادی بالا است، اما مخارج هنگفت در بخش تحقیقوتوسعه به تولید داروی بیشتر نمیانجامد. همچنین سرمایهگذاری همواره بزرگتر در اکتشاف ذخایر نفت موجب تشدید عرضه بیش از حد نفت شده است. شاید برای هر دوی این صنعتها رقص دارد بهپایان میرسد و لازم است مدیران آنها روایتهای تازه و واقعگرایانهتری برای خلق ارزش پیدا کنند.