By Kenneth W. Freeman
نوشته: کنت فریمن
ترجمه: دکتر محمدابراهیم محجوب
در بحث جانشینی رهبران سازمانها، صاحبنظران علم مدیریت تقریباً در یك نكته همصدایند: كار را زود آغاز كنید؛ نخست در درون سازمان خود دنبال نخبهها بگردید؛ یقین كنید آنها میتوانند تجربیات فراگیر لازم را درباره كسبوكار بیندوزند؛ آنگاه كمكشان كنید مهارتهای لازم را برای نشستن بر صدر سازمان بهدست آورند. همین.
با وجود این، میبینیم دوره فرمانروایی مدیرعامل بسیاری از بنگاهها بیش از چند سال نمیپاید. مشكل پنهان بسیاری از این تودیعهای نامبارك (اگر نه تمام آنها) نداشتن برنامه موثر برای تعیین جانشین مدیرعامل است.
بیشتر هیاتمدیرهها دوست ندارند درباره جانشین مدیرعامل حرفی زده شود: چرا سری را كه درد نمیكند دستمال ببندیم؟ چرا مدیرعامل سازمان را برنجانیم؟ از طرفی، كمتر مدیرعاملی باور دارد كس دیگری میتواند بهخوبی جای او را بگیرد. در این مقاله، كِنت فریمن، مدیرعامل بازنشسته كوئست دایاگنوستیكس، تجربیات اخیر خویش را در برنامهریزی برای جانشینی و كنارهگیری از پست مدیرعاملی بیان میكند. (جانشین او سوریا موهاپاترا در ماه می سال 2004 به جای وی منصوب شد.) به نظر نویسنده، این وظیفه شخص مدیرعامل است كه با غلبه بر نفس خویش، برنامه تربیت جانشین خود را تهیه و فعالانه آن را بهاجرا گذارد. او میگوید چابكدستی مدیرعامل در اینكار، ضامن سلامت درازمدت سازمان است. از این گذشته، اندیشیدن به امر جانشینی از همان آغاز كار، موجب عملكرد بهتر مدیرعامل در دوران صدارت خود میشود.
فریمن ضمن تایید آنچه در كتابهای درسی درباره برنامهریزی برای تعیین جانشین میخوانیم، چند اصل مهم به آنها میافزاید كه مستقیماً به مدیرعامل برمیگردد، از جمله: هیاتمدیره را با پافشاری وارد فرایند برنامهریزی (برای تعیین جانشین) كنید؛ دنبال جانشینی بگردید كه با خودتان متفاوت باشد؛ پیروزی جانشین را پیروزی خودتان بدانید. میراث راستین مدیرعامل، شفافترین رد پایی است كه پس از كنار رفتن او از پشت میز، بر جا میماند.