By Chris Bangle
نوشته: کریس بنگل
ترجمه: دکتر محسن حامدی
بسياري از شركتها روياروي چالش ايجاد موازنه بين هنر و تجارت هستند. تعارض بين عملگرايي شركتي و شيفتگي و كيفيت هنري، دايمي است: طراحان از دست خواستههاي شركت، بودجه و ضربالاجلهاي زماني طاقت از كف ميدهند و غيرطراحان براي درك ارزش تجاري گزينههاي هنري تقلا ميكنند.
در ب.ام.و، تعصب برتري در طراحي با تمايل شديد براي سودده باقيماندن درآميخته شده است. كريس بنگل، مدير جهاني طراحي، در ب.ام.و، در نقطه تلاقي هنر و تجارت جاي گرفته است. وي روابط غالباً پرتنش بين طراحان، مهندسان و مديران بازرگاني را سامان ميدهد. بنگل آماده انجام هر كاري براي دور نگهداشتن طراحان خود از اظهارنظرهاي غيرسازنده است و بر روي درهاي استوديو طراحي دقيقاً تابلوهاي «ايست: ورود ممنوع» نصب كرده است. همچنين او از فرايند طراحي با حصول اطمينان از اينكه فشار زمان ارائه محصول به بازار از طريق انتقال پيش از موقع تمركز به امور مهندسي، به طرح آسيب نميرساند، پاسداري ميكند.
به عنوان يك ميانجي، بنگل ارزشهاي اساسي شركت و احساسي عميقاً جاافتاده در باره« ب.ام.و بودن» را ارج مي نهد: احساس غرور در مورد محصول كه همگان در شركت به آن باور دارند و خود را در كيفيت كلاسيك خودروها نشان ميدهد. هريك از كاركنان، چه طراح و چه غيرطراح، ميداند كه اگر خودرويي استانداردهاي برتري را رعايت نكند، مسلما يك ب.ام.و نيست و خريداران نيز آن را نخواهند خريد.
مديريت در تقاطع هنر و تجارت به مفهوم ترجمه زبان هنر به گويش شركتي است. در اين نوشتار، نويسنده شگردهاي خلاقانهاش را براي بهترين بهرهبرداري از خلاقيت هنرمندان و انتقال افكار به سطح سازمان توضيح ميدهد.