By Ginger Graham
نوشته: جینجر گراهام
ترجمه: غلامحسین خانقایی
همه ما «دروغهای سازمانی» نظیر «ما مشتریمدار هستیم؛ عملكرد همه بالاتر از سطح متوسط است؛ گل سرسبد صنعت خود هستیم و هر روز یك ابتكار و نوآوری جدید را ارائه میكنیم» شنیدهایم و یا حتی خودمان چنین دروغهایی را گفتهایم. این جمله آخری در گذشته در مورد شركت اِی.سی.اس تا زمانی كه جینجر گراهام مدیرعامل آن شد، مصداق داشت.
از همان آغاز، گراهام تصمیم گرفت تا حقایق را در مورد این كه بخش پژوهش و توسعه در حال جنگ با واحد توسعه محصول است، بازده محصول كاهش یافته و مشتریان بدخلق و غمگین شدهاند، بگوید. از آن زمان تاكنون، او شاهد منافع حاصل از نكوهش دروغهای سازمانی بوده است. راستگویی چیزی است كه بهندرت مورد مخالفت قرار میگیرد و در عین حال، پایبندی به آن دشوار است. در واقع، اِی.سی.اس راهكارهایی بنیادی را برای ایجاد فرهنگ صداقت و راستگویی نهادینه ساخته است.
برای هر یك از مدیران عالی، یك مربی از ردههای پایین سازمان تعیین گردید كه مرتباً از تمام سطوح سازمانی در مورد عملكرد مدیر مذكور بازخورد اطلاعاتی میگرفت. به هر حال، مدیران عالی اِی.سی.اس یاد گرفتند كه برای رسیدن به حقیقت باید خود پیشقدم شوند و كلیه حقایق در مورد وضعیت مالی شركت، مسایل آن و پیروزیهایش را در مقابل دیدگان همه قرار دهند. پس از انجام این كار، مشاهده كردند كه در مقابل میتوانند از كاركنان برای حل مسایل كمك بخواهند و اعتراضكنندگان منفعل به صورت شركای فعال در سرنوشت شركت درآمدند.
مدیریت اِی.سی.اس از طریق داستانهای زنده و جذاب در مورد تاریخچه شركت و مراسم و آیینهای جالب، به گسترش فرهنگ صداقت و روراستی و مزایای حاصل از آن میپردازد. مدیریت در هر فصل یك جلسه همگانی برگزار میكند كه در آن اشتباههای مدیریت عالی مورد بررسی قرار میگیرد، تا صداقت و نیروی كافی برای ادامه راستگویی ایشان تامین گردد. در واقع، فرایند پذیرش تقصیر كاستیها و مسایل در جمع و پیدا كردن راهحل برای آنها با كمك كاركنان، موجب شد كه كل شركت قدرتمندتر، نرمشپذیرتر و خوشفكرتر شود و بتواند به تغییر و تحولات داخلی و خارجی پاسخ سریعتری دهد.