By Katherine Bell[1]
نوشته: کاترین پل
گفته ميشود آمريكاييهابيش از ساير كشورهاي فراصنعتي كار ميكنند. بسياري از ما بيشتر زمان خود را با همكاران خود ميگذرانيم تا با خانواده خود. كار ما زندگي ما را تعريف ميكند. ولي با اين وجود، داستاننويسهاي ما (افرادي كه وظيفه آنها شرح و تفسير چيزي است كه ما را به خود مشغول داشته و ما مشغول به آن هستيم)بهندرت وارد دفاتر كاري شدهاند كه ما در آن زندگي ميكنيم.
دنياي کسبوکار بهطرز غريبيدر داستانهاي كاري «یقه آبي، یقه سفيد، بيیقه» (هارپرپرنیال 2011)غايب است. اين كتاب گلچيني از داستانهاي كوتاه از پنجاه سال گذشته است كه توسط ریچارد فوردتدوین شده است. از میان 32 داستان مجموعه، تعداد انگشتشماري درباره مشاغل دفتري و انواع شغلهاي جانبي سخن ميگويند. تنها در يك مورد (داستان «پرخوري براي تنبيه»اثر «ریچارد یاتز» كه داستان بسيار تاثيرگذاري است)محور اصلی داستان در مورد كارمنداناستو شخصيت اصلي در صفحه چهار داستان اخراج ميشود.