By Tim Sullivan
نوشته: تیم سالیوان
شیطان استعداد زیادی در فصاحت داشت و بهاندازهای کاریزماتیک بود که توانست روحیه سربازان خود را با وجود شکستی که خورده بودند بالا ببرد. شیطان بهاندازه کافی زیرک بود تا افسران خود را وادار به ادامه جنگ طبق نقشه خود کند. او به اندازه کافی حیلهگر بود تابه نگهبانان همیشه هوشیار بهشت حقه بزند و مخفیانه وارد بهشت شود و انسان را گول بزند. او جالبترین شخصیت در سرتاسر کتاب بهشت گمشده[2] اثر جان میلتون است.
اما شیطان همه جوانب را در نظر نگرفت. او در ایجاد یک چارچوب برای درک دنیا غفلت کرد، دنیایی که میتوانست او و پیروانش را راهنمایی کند. شیطان بهراحتی فراموش کرد که در حال جنگ با قادر مطلق است. زمانی که او شورش خود را شروع کرد از قبل محکومبهفنا بود.
شیطان بهعنوان یک استراتژیست شکستخورده، ایده من نیست. این ایده متعلق به لارنس فیریدمن، استاد مطالعات جنگ در دانشگاه کینگز کالج در لندن و همچنین نویسنده کتاب، «استراتژی: یک تاریخ» است. نشر این کتاب فرصتی را برای ما مهیا میکند تا قدری عقب بنشینیم و درباره چگونگی تاثیرو نفوذ روزافزون بهکارگیری استراتژی و ایده استراتژی در زندگی خودمان تفکر کنیم.
در سال 1908 دانشکده تحصیلات تکمیلی مدیریت کسبوکار دانشگاه هاروارد، آغاز بهکار کرد. از آن زمان تاکنون برنامههای ام.بی.اِی در حال تدریس استراتژی به مدیران آینده است. در دهه 1960 شاهد روی کار آمدن مشاوران بودیم، وظیفه آنها خدمات استراتژیک بود و تعداد آنها از آن زمان تاکنون بسیار افزایش پیدا کرده است. ما شاهد انتشار تعداد بسیار زیادی کتاب با موضوع استراژی هستیم، سایت آمازون 672 کتاب با واژه کلیدی استراتژی که امسال منتشر شدهاند را فهرست کرده است، این تعداد در سالهای قبل 637 کتاب در سال 2012 و 446 کتاب در سال 2003 و 250 کتاب در سال 1993 و 55 کتاب در سال 1983 بوده است.
بهنظر میرسد استراتژی خود را به همه چیز متصل کرده است. تنها برنامهریزی نکنید، بلکه یک برنامه استراتژیک را طرحریزی کنید. تنها یک حساب کاربری توییتر ایجاد نکنید، بلکه یک استراتژی رسانه عمومی را بهکار گیرید. دچار خستگی و استرس شدهاید؟ استراتژی کار/زندگی خود را اصلاح کنید.