Robert Quinn/ Anjan Thakor
نوشته رابرت کویین و آنجان تاکر
ترجمه دکتر مژگان بهرامی و دکتر ناصر خانی
هنگامی که عملکرد و مشارکت کارکنان افت میکند، واکنش بسیاری از مدیران این است که مشوقهای جدید را امتحان و نظارت و کنترل را تشدید کنند. با این حال، اغلب هیچ چیزی بهبود نمییابد. چرا؟ زیرا پیشفرض چنین رویکردهای متعارفی این است که کار اساسا قراردادی است و کارکنان، کارگزاران خودخواهی هستند که سعی در بهحداقلرساندن تلاشهای شخصی خود دارند. در نتیجه، این فرضیه یک پیشبینی خودمحقق میشود: کارکنان فقط آنچه را که برای کسب پاداش و رسیدن به حد استاندارد تعیینشده (و نه بیشتر)، انجام میدهند.
اما راه دیگری هم وجود دارد؛ سازمان را پشت سر هدف اصیل عالیتری بسیج کنید: ماموریتی الهامبخش که توضیح میدهد چگونه کارکنان کار مهمی انجام میدهند و به آنها حس معنا میدهد. اگر چنین کنید، کارکنان چیزهای جدیدی را امتحان میکنند، بهشدت علاقهمند یادگیری میشوند و مشارکتهای شگفتانگیزی خواهند داشت. نیروی کار، پرانرژی و متعهد خواهد شد و عملکرد ارتقا خواهد یافت.
در این مقاله، کویین و تاکور توضیح میدهند چگونه شرکتهایی همچون شرکت انرژی دی.تی.ای، کی.پی.ام.جی و سندلِر اونیل، میزان مشارکت کارکنان خود را پس از کشف اهداف متعالی بهطور چشمگیری افزایش دادند. نویسندگان هشت گام را معرفی میکنند که شرکتهای دیگر هم میتوانند از طریق عمل به آنها از تفکر متعارف در مورد انگیزش کارکنان رها شوند، به نفوذ اهداف عالی در همه تصمیمهای شرکت کمک کنند و زنجیره مثبتی از رویدادها ایجاد کنند.