By Jeb Brugmann and C.K. Prahlad
نوشته: جب بروگمن و سی.كِی پرالاد
ترجمه: دكتر مريم شريفيان ثانی
با پشت سر گذاشتن دههها بیاعتمادی و دشمنی متقابل، شركتها و ان.جی.اوها ، همكاری با یكدیگر را میآموزند. با تشخیص این نكته كه علایق آنها در حال همگرایی است، دو طرف با هم همكاری میكنند تا مدلهای كسبوكاری خلق كنند كه به رشد بازارهای جدید و شتاببخشیدن به ریشهكنی فقر كمك میكنند.
مسیر همگرایی، طی سه مرحله پیش میرود. در مرحله مقدماتی «مسئولبودن»، شركتها و ان.جی.اوها تشخیص میدهند كه باید باهم همزیستی كنند و شروع میكنند به جستوجوی راههایی برای تاثیرگذاری روی یكدیگر از طریق پروژههای مسئولیت اجتماعی مشترك. این تجربه شرایط لازم را برای ورود به مرحله كسبوكار فراهم آورد كه در آن ان.جی.اوها و شركتها از طریق راهاندازی كسبوكارهای موفق به دنبال خدمت به فقرا رفتند. در این فرایند، ان.جی.اوها انضباط كسبوكار را از بخش خصوصی آموختند، در حالی كه شركتها شناختی نسبت به دانش محلی، مدلهای كسبوكاری كمهزینه و فنون بازاریابی مبتنی بر جامعه پیدا كردند كه ان.جی.اوها در آن مهارت دارند.
موفقیت روزافزون هر دو طرف، بنیان مرحله همآفرینی كسبوكار را فراهم آورد كه در آن شركتها و ان.جی.اوها به بخشهای اساسی ظرفیت یكدیگر برای عرضه ارزش تبدیل میشوند. وقتی بی.پی به دنبال عرضه یك اجاق قابلحمل دوگانهسوز به بازار هندوستان بود، چنین سیستمی از همآفرینی را با همكاری سه سازمان غیردولتی در هند راهاندازی كرد. سیستم مذكور به بی.پی امكان داد اجاق نوآورانه خود را از طریق توزیعكنندگان محلی بیشمار به یك بازار دورافتاده از نظر جغرافیایی بیاورد، بدون اینكه زیر بار هزینههای توزیع آنچنان بالایی برود كه همه كس استطاعت خرید محصول را نداشته باشد. این شركت اجاقهای خود را برای كسب سود به فروش رساند، ان.جی.اوها به سرچشمه درآمد سودآوری دست یافتند كه توانست سایر پروژهها را از نظر مالی تامین كند و مشتریان چیزی بیش از توانایی نشستن بر سر سفرهای از غذای گرم را بهدست آوردند: فرصت پیدا كردند بهعنوان توزیعكنندگان محلی كسب درآمد كنند و در نتیجه به نفوذ اقتصادی و اجتماعی دست یابند.