گروه محصولات

عنوان مقاله: خلاقیت : نوآوری در برابر پیچیدگی : حد و مرز تولید « چیز خوب » كجاست ؟

گزيده مديريت 54

By Mark Gottfredson/ Keith Aspinall

نوشته: مارك گاتفردسن و كيت اسپينل

ترجمه: مهندس فضل اله امينی

چه تعداد كالا یا خدمت‌‌ باید عرضه ‌کرد تا درآمد و سود بهینه شود؟ این رقم‌ در بیش‌تر شركت‌ها به‌مراتب كم‌تر از رقم كالاها یا خدماتی است كه در حال حاضر عرضه می‌شوند. واقعیت آن است كه شركت‌ها انگیزه‌های قوی دارند تا در عرضه فراورده‌های نوآورانه راه افراط را پیش گیرند. اما عرضه مداوم فراورده‌های نو و توسعه خطوط تولید بر میزان پیچیدگی عملیات شرکت‌ها و هزینه مدیریت ناشی از آن افزوده و میزان سود و درآمد را کاهش می‌دهد. هر شركت برای بیشینه‌كردن ظرفیت سودآوری خود باید حدومرز نوآوری را بشناسد. گذر از این حدومرز بیش از آن كه سودآور باشد زیان‌بار است.

پادزهرهای متداول برای مقابله با پیچیدگی ره به خطا می‌برند, زیرا به جای برخورد با مشكل در خاستگاه و سرچشمه آن، در صحن كارخانه با آن برخورد می‌كنند. مارك گاتفردسن و كیت اسپینل رویكردی را عرضه می‌كنند كه برای ریشه‌یابی پیچیدگی مستتر در زنجیره‌ای ارزش، از برنامه شش سیگما یا عملیات ناب فراتر می‌رود.

 نخستین گام این رویكرد طرح پرسش زیر است: اگر شركت ما فقط یك كالا یا خدمت عرضه كند چه وضعی پیدا خواهد كرد؟ به بیان دیگر شركت باید لنگه فورد مدل تی را در شركت خود پیدا كند. در شركت استارباكس این لنگه می‌تواند یك فنجان قهوه و در بانك حساب جاری ساده باشد. سپس باید هزینه تولید این مبنا و پایه را به‌دقت حساب كرد. گام بعد افزودن فراورده‌های تازه به مجموعه موجود است. به همین ترتیب، برای فراورده‌های بعدی باید به‌دقت اثر تولید و عرضه آن‌ها و نیز اثر آن‌ها را از حیث هزینه بر زنجیره ارزش محاسبه كرد. هنگامی كه این تحلیل نشان می‌دهد هزینه می‌خواهد از مرز درآمد اضافی عبور كند، حدومرز نوآوری معلوم می‌شود.
مدیران با ساخت‌‌گشایی شركت خود و رساندن آن به مبنایی كه پیچیدگی آن صفر است، می‌توانند مقاومت‌های سازمانی را در هم شكسته و راه تامل در ایجاد موازنه مناسب میان نوآوری و پیچیدگی را پیدا كنند.
انصراف از نظر