By Pankaj Ghemawat
نوشته: پنکاج گماوات
ترجمه: زهرا برجعلی لو
رهبران كسبوكار در تلاش هستند خود را با جهاني تطبيق دهند كه در چند سال گذشته کمتر تصور آن میرفت. افسانه جهان بدونمرز اکنون ديگر فرو ريخته است. اركان سنتی بازارهای آزاد (ايالاتمتحده و انگلستان) دچار لرزش و سستي شدهاند و چين خود را بهعنوان حامي ثابتقدم جهانيسازي معرفي كرده است. كشورهاي شمال آمريكا و اروپا موجي از احساسات ضدجهانيسازي را تجربه كردهاند.
در مواجهه با چنین عدمقطعیتی، رهبران شرکتهاي چندمليتي اين دغدغه را دارند كه چه زماني بايد عفبنشيني كنند، چه زماني استراتژي خود را تغيير دهند يا چه زماني در ميدان رقابت باقي بمانند. آنها براي گرفتن چنين تصميمي لازم است دو موضوع را درك كنند. نخست، دنيا کمتر از آن چيزي كه حتا مدیران مجرب تصور میکنند، جهاني است. دوم، تاريخ به ما ميگويد حتا به هنگام نبرد تجاری، تجارت و سرمايهگذاري بينالمللي هنوز آنقدر بزرگ است كه نميتوان در تدوين استراتژيها ناديدهاش گرفت.
غوغايي كه اين روزها در دنيا بهپا شده، به معناي كنارهگيري همگاني از جهانيسازي نيست، بلكه موشكافي و دقت بيشتري را براي بازتعريف استراتژيهاي شرکتهاي چندمليتي میطلبد. در اين مقاله به برداشتهاي نادرستي كه اغلب در مورد تغييرات در جهانيسازي وجود دارد (اينكه اين تغييرات شامل چه موضوعاتي است و چه مواردي را شامل نميشود) پرداخته ميشود و خطوط راهنمايي به رهبران پيشنهاد ميشود تا بتوانند در مورد مکان و چگونگی رقابت تصميم بگيرند.