به خیال بسیاری از مدیران، توسعه و راهاندازی یك سیستم آی.تی عمده مثل برپاكردن یك انبار است: همین كه آن را بسازید كار تمام است. اما این مسئله در مورد آی.تی مصداق ندارد. اتخاذ چنین رویكردی منجر به سیستمهایی انعطافناپذیر و پرهزینه میشود كه از همان روز اول راهاندازی محكوم به خارج از رده بودن هستند. آنچه كسبوكارهای امروزی نیاز دارند، این است كه سیستمهای آی.تی علاوه بر بستری برای عملیات جاری، سكوی پرتابی هم برای كاركردها و كسبوكارهای جدید باشند.
در این مقاله، نویسندگان رویكردی مسیرمحور را ارائه میكنند كه نقطه تاكید آن، چالشهای اولیه آی.تی است: دشواری و هزینه ترسیم همه الزامات پیش از آغاز پروژه، زیرا افراد اغلب قادر نیستند همه نیازهای خود را پیشاپیش معین سازند؛ نیازهای پیشبینینشده كه تقریباً همیشه در هنگام عملیاتیشدن سیستمها بروز میكنند؛ و وظیفه ظریف ترغیب افراد به استفاده و مال خود دانستن سیستم.
طی تحقیقات نویسندگان از شركتهای پیروی شیوه مسیرمحور، بانك شینسی ژاپن بهعنوان مصداقی بارز خود را نشان داد. این موسسه سیستمهای خود را از طریق درهمآمیختن و نه همسوسازی استراتژیهای كسبوكار و آی.تی، طراحی، ایجاد و راهاندازی میكند؛ سیستمهایش بهواقع واحدمند (مدولار) هستند؛ امكان معرفی خود به كاربران را به سیستمها میدهد؛ و از مشاركت كاربران در اصلاحات بعدی سیستم اطمینان حاصل میكند. برخی از این اصول تنها نسخه اصلاحشده درونمایههای قدیمی هستند، اما برخی هم كاملاً در مقابل خرد متعارف قرار میگیرند.