By Robert Austin/ Gary Pisano
نوشته: رابرت آستین و گری پیسانو
ترجمه: دکتر لیلا مرتضوی
بسیاری از افراد دارای عارضههای عصبشناختی مانند طیف اختلال اوتیسم و خوانشپریشی از مهارتهای فوقالعادهای مانند شناخت الگو، حافظه و ریاضیات برخودار هستند. اما آنها اغلب در تقلای سازگاری با خصوصیات مورد مطالبه کارفرمایان هستند.
تعداد فزایندهای از شرکتها شامل سپ، شرکت سرمایهگذاری هیولتپاکارد و مایکروسافت، فرایندهای منابع انسانی خود را در راستای دستیابی به استعدادهای مبتنی بر تنوع عصبی اصلاح کرده و مواردی شامل افزایش بهرهوری، بهبود کیفیت، افزایش قابلیتهای نوآورانه و توسعه گسترده تعهد کارکنان بهعنوان نتایج آن مشاهده کردهاند. گرچه برنامهها متفاوت، اما دارای هفت عنصر اصلی مشترک هستند. شرکتها باید:
• با سازمانهای دولتی یا غیرانتفاعی که در زمینه کار با افراد معلول از تجربه برخوردار هستند، تیمسازی کنند
• از فرایندهای ارزیابی بدون مصاحبه استفاده کنند
• سایر کارکنان و مدیران را در زمینه آنچه از آنها انتظار میرود آموزش دهند
• یک سیستم حمایتی ایجاد کنند
• روشها را برای مدیریت مسیرهای شغلی سازگار سازند
• برنامه را مقیاسبندی کنند
• برنامه را به جریان غالب تبدیل کنند
اینکار برای مدیران، دشوارتر خواهد بود، اما ثمره آن برای شرکتها قابلملاحظه خواهد بود: دسترسی به استعدادهای بیشتری از کارکنان خود همراه با دیدگاههای متنوعی که به آنها در رقابت کمک خواهد کرد.