By Dominic Barton/ Mark Wiseman
نوشته: دوینیک بارتون و مارک وایزمن
ترجمه: کیوان سلطانی
از زمان بحران مالی سال 2008، توافق گستردهای در رابطه با ضرورت ارزشآفرینی بلندمدت شرکتهای سهامی عام ایجاد شده است. با این حال، به دلیل فشار از جانب بازارهای مالی، همواره یک نوع تمرکز زیانآور بر عملکرد کوتاهمدت ادامه داشته است. وارونهکردن این روند به رهبری صاحبان داراییهای بزرگ نظیر صندوقهای بازنشستگی، شرکتهای بیمه و صندوقهای سرمایهگذاری مشترک بستگی دارد. در این راستا، آنها باید چهار قدم کاربردی و امتحانشده بردارند:
· اهداف بلندمدت و ذائقه ریسکپذیری را تعریف کرده و طبق آن سرمایهگذاری کنند. صاحبان عمده داراییها باید برای خلق ارزش، یک چارچوب زمانی چندساله در نظر بگیرند و در رابطه با میزان افت عملکردی که میتوانند در کوتاهمدت متحمل شوند تصمیمگیری کنند و سرمایهگذاریهایشان را با این هدف همراستا سازند.
· مشارکت و مالکیت فعال را اعمال کنند. سرمایهگذاران بزرگ باید با شرکتهایی که در آنها سرمایهگذاری میکنند روابط مستمر برقرار سازند و در جهت بهبود استراتژی و رهبری آن شرکتها با مدیریتهایشان همکاری کنند.
· به منظور بهبود تصمیمگیریهای مربوط به سرمایهگذاری، از شرکتها بخواهند معیارهای بلندمدت تعریف کنند. به جای تمرکز بر صورتهای مالی سهماهه، سرمایهگذاران باید به دنبال دستیابی به دادههایی باشند که نشاندهنده سلامت بلندمدت شرکت هستند.
· به منظور حمایت از رویکرد بلندمدت، ساختار حاکمیت نهادی ایجاد کنند. سرمایهگذاران بزرگ باید اعضای هیاتمدیره شایسته و متعهد به سرمایهگذاری بلندمدت و همچنین سیاستها و سازوکارهایی برای تبدیل این فلسفه به عمل داشته باشند.