By Geoffrey Moore
نوشته: جفری مور
ترجمه: فضل اله امينی و مريم شكوهی
وقتی شركتی جاافتاده در بقای بلندمدت به مشكل برمیخورد، در اغلب موارد، علت نداشتن افق دوم است. این جمله بحثی است كه مور، رییس شركت مشاوران تی.سی.جی و نویسنده كتاب «گذر از شكاف» و كتابهای دیگر در موضوع راهبرد نوآوری مطرح كرده است. در اینجا او از مقاله «رازورمز رشد در موضوع آفاق راهبردی»، نوشته مهرداد بقایی و همكارانش در شركت مشاوران مكنزی استفاده كرده است. اما این آفاق كدامها هستند؟ افق اول، كسبوكار كنونی ماست كه منبع درآمد است. افق بعدی نوآوریهایی است كه جنبه تجاری پیدا میكنند و افق سوم بخش پژوهشوابداع است كه به آینده نظر دارد.
بیشتر شركتهاپذیرفتهاند كه باید برای آینده سرمایهگذاری كنند، پس در مدیریتكردن و سرمایهگذاری در افق سوم منع و مشكلی وجود ندارد. مشكل هنگامی آغاز میشود كه نوآوریها باید وارد بازار شوند و با كسبوكار اصلی به رقابت پردازند. در این مرحله، نوآوریها از صفحه رادار مدیران ارشد حذف یا با مشكلاتی روبهرو میشوند كه فقط معدودی میتوانند از سد آنها بگذرند.
سیسكوسیستمز یكی از شركتهایی است كه مشكل را شناخته و كوشیده آن را برطرف كند. جان چمبرز، مدیرعامل شركت، ابتدا پروژههای افق دوم را از فشار پروژههای افق اول رها كرد. همچنین در راهاندازی مجدد برخی پروژههای افق دوم به اقدامهایی نظیر نیازسنجی پروژه، مضاعفكردن توجه و مراقبتهای مدیریت متوسل شد. او به دلیلی مشابه از رییس بخش توسعه محصول خواست به ایجاد كسبوكار جدیدی فكر كند، نه تولید محصول جدید، چون محصول جدید رفتهرفته در سبد كالاهای فروشی فروشندگان گم میشود. از همه مهمتر، سیسكو برای پروژههای افق دوم این امتیاز را قایل شد كه با رقبای جاافتاده رقابت نكند. موفقیت این پروژهها با معیارهای جدید سنجیده میشوند و مدیریت آنها به شایستهترین مدیران سیسكو سپرده میشود.