By Gabriel Szulanski / Sidney Winter
نوشته: گابریل زولانسکی و سیدنی وینتر
ترجمه: دکتر عبدالرضا رضایی نژاد
هر گاه در كسبوكاری فعالیتی پیچیده (مدیریت یك شعبه بانكی، یا فروش فراوردهای نو) به شایستگی انجام پذیرد، شركت مادر، سخت علاقهمند به تكرار آن در دیگر واحدها میشود. دلیلِ بزرگ و گسترده شدن كسبوكارها این است كه فرایندهای هوشمندانه را در فعالیتهای روزمره خود به كار میگیرند.
ولی انجام مجدد این كار و تكرار پیروزیهایی كه در یك بخش دیده شده است، به گونهای شگفتانگیز دشوار است. همه سازمانها علاقهمند به گسترش و تكرار فعالیتهای ناب هستند، ولی بهرغم این تمایل، بیشتر برنامهها با شكست روبرو شدهاند. دیدهایم كه تنها 12 درصد مدیران ارشد از چگونگی گسترش اطلاعات در سازمان خود خشنود هستند. پژوهشهای دیگر نشان داده است كه بسیاری از سازمانها در انتقال یافتههای یك واحد به دیگر واحدها مشكل دارند. گفته میشود دانشوران هم در انجام فعالیتهای خود با دشواری روبرو هستند. گزارشها نشان میدهد كه جابهجایی آنها بسیار زیاد است.
چرا وضع بدین گونه است؟ در جهان واقع، مشكل زیربنایی این وضعیت را به جای دشواریهای عملیاتی (هر چند آنها هم بهراستی دشوارند) گرایشها و رفتار دستاندركاران به وجود میآورد. اینان با اطمینان خاطر و خوشبینی تازهكاران به جنگ بازار میروند. میخواهند كه از عملیاتی خوب و بهنسبت بیعیب، فراتر روند. یا اینكه تكههایی برجسته از فعالیتهای گوناگون را برگرفته و با یكپارچه كردن، از آنها موجودی دورگه (پیوندی) بیافرینند. آنها گمان میكنند دستاندركاران فعالیتهای برجسته، خود به خوبی از آنچه كردهاند و راه تكرار آن آگاهاند. اما از انضباطی كه زمینهساز چنان پیروزیهایی گردیده است، خبر ندارند.
ما راه بهتری برای تكرار دوباره (سهباره، چهارباره و پنجباره) پیروزها یافتهایم. این روش از دستاندركاران میخواهد تا گرایشها و رفتار خود را نسبت به موضوع تغییر دهند و انضباطی در خور، بر فرایندها و سازمان حكمفرما سازند. در این مقاله، ما ابتدا به مشكلاتی كه در پیشند اشاره میكنیم، سپس اشاره میدهیم كه مدیران چگونه میتوانند از خرمن دانش و اطلاعاتی كه در سازمان خود دارند، بهخوبی بهرهبرداری كنند.