از لحظهای که مالکهی در سال 2001 کار خود را بهعنوان مدیرعامل زیراکس آغاز کرد، هیاتمدیره بحث و گفتوگو را درباره انتخاب جانشین وی آغاز کردند. او با نگاهی به گذشته و فرایند طولانی انتخاب و آمادهسازی جانشين خود تصدیق میکند که از روی خرد آن گفتوگو را بسیار زود آغاز کرده است. اين اقدام زمان زیادی را برای دادن مسئولیتهای آزمايشي به هر چهار نامزد و دیدهشدن آنها به وسیله هیاتمدیره فراهم کرد. در عین حال، مالکهی نشانههای صادقانهای را در مورد احتمالات موجود در صورت انتخابنشدنشان برای آنان میفرستاد و میکوشید استعداد آنان را درون شرکت حفظ کند. او احساس میکرد رودررو قرار دادن آنان در رقابتی «کلاسیک» برای زیراکس مخرب خواهد بود. بهنظرش، رویکرد مطلوب پرورش یک نامزد بسیار قوی و تعدادی نامزد جانشين است که در صورت نیاز بتوان از آنها استفاده کرد.
در جولای سال 2009، اورسلا برنز طی نخستین مورد جانشینی يك مدیرعامل زن با زني ديگر در کل شرکتهای حاضر در فهرست فورچونپانصد، بر صندلی مالکهی تکیه زد و تبدیل به نخستین زن سیاهپوست آمریکایی شد که رهبری یک شرکت بزرگ آمریکایی را بهعهده گرفته است. اعتماد هیاتمدیره به او خیلی پیشتر بهخوبی شکل گرفته بود و جابهجايي نهایی بدون تنش انجام شد.