By Sandra Sucher/ Shalene Gupta
نوشته: ساندرا سوشر و شالن گوپتا
ترجمه: دکتر اکبر حسن پور و فرشید خمویی
امروزه، تعدیل نیروی کار، تبدیل به یکی از واکنشهای معمول شرکتها در مقابل چالشهای ناشی از پیشرفت فناوری و افزایش رقابت جهانی شده است. در عین حال، تحقیقات نشان میدهند کاهش تعداد مشاغل بهندرت باعث میشود رهبران ارشد یک شرکت به اهداف خود دست یابند. بیشتر مواقع این تعدیلها برای منافع کوتاهمدت صورت میگیرند، اما صرفهجویی در هزینهها بهدلیل مدیریت بد، کمبود دانش، مشارکت ضعیف، ترکخدمت داوطلبانه زیاد و نوآوری کمتر خنثی میشود و سودآوری بلندمدت آسیب میبیند.
این مقاله به روشهای بهتری برای مدیریت نیازهای نیروی کار در حال تغییر میپردازد. این روشها که از کاهش تعداد کارمندان استفاده مضاعف میبرند، موجب احساس منصفانهبودن و تلطیف فرایند برای افراد درگیر میشوند. بیشتر رویکردهای موفق در این حوزه، با فلسفهای شروع میشوند که تعهدات و اولویتهای شرکت را تبیین میکند، روشهایی برای بررسی جایگزینهای تعدیل (مانند مرخصی اجباری، بازآموزی، تغییر وظایف) تعیین میکند و گزینههایی را برای سه سناریو مشخص میسازد: شرایط فعلی مطلوب، نوسانات کوتاهمدت، آینده نامطمئن.
همانگونه که شرکتهایی مانند ای.تی.اند.تی، میشلن، هانیول و نوکیا آموختهاند، برنامهریزی متفکرانه میتواند به سازمانها در پرداختن به جابهجاییهای نیروی انسانی و سازگاری با عرصه در حال تغییر بسیار بهتر از تعدیل نیرو کمک کند.