By Robin Hogarth/ Emre Soyer1
از دهه 1960، پژوهشگران متوجه دشواری درک احتمالات توسط افراد شدهاند. مطالعات جدید ما و دیگران نشان میدهد روشی که اطلاعات ارائه میشوند، تاثیر بهسزایی در این امر دارد، بهویژه استفاده از گراف و شبیهسازی کامپیوتری میتواند کمککننده باشد.
در یک آزمایش، به 257 اقتصاددان یک تحلیل رگرسیون ساده دادیم و از آنها درباره احتمال وقوع پیامدهای مختلف پرسش کردیم. برخی، اطلاعات را در قالب شیوه مرسوم مجلات اقتصادی نشان دادند: میانگین، انحراف معیار و غیره. این افراد به اغلب پرسشها پاسخ نادرست دادند. اما در اختیار گروهی دیگر نمودار پراکنش بدون هیچ تحلیلی قرار گرفت. گر چه برخی از آنها درباره کافینبودن اطلاعات معترض بودند، اما خیلی بهتر از گروه قبل عمل کردند.
در مسائل پیچیده که نمایش تصویری اطلاعات ممکن نیست، شبیهسازی کامپیوتری به افراد امکان میدهد احتمالات مختلف را از طریق فرایندهای آماری متعدد و مشاهده خروجیها «تجربه» کنند. (تکرار انداختن سکه یک مثال از شبیهسازی است.) ما این فرض را مطرح کردیم که گرچه تئوری احتمالات موضوع بهنسبت جدیدی است، اما افراد از سالها قبل «اطلاعات مکرر» را پیوسته تحلیل میکردهاند، بنابراین مغزشان با موضوعاتی به این شکل، غریبه و بیتجربه نیست. پژوهش ما این فرضیه را اثبات میکند. ما معماهای آماری را در اختیار 62 دانشجوی کارشناسی ارشد که بهتازگی درس آمار را گذرانده بودند و بيست نفر دیگر که نسبت به مباحث آماری کمتر علاقهمند بودند، قرار دادیم. در هر دو گروه، افراد پس از اجرای شبیهسازی با احتمال بیشتری پاسخ درست میدادند.
[1] رابین هوگارت، استاد بازنشسته دانشگاه پمپئوفابرا در بارسلونا است. امره سویر، استادیار دانشگاه اوزیگین در استانبول است.