By Jeffery Hollender
نوشته: فری هولندر
ترجمه: دكتر هادی بيهقی
ایده
يكي از بنيانگذاران شرکت نسلهفتم توضیح میدهد که چگونه پی برده زمان کنارهگیریش از رهبری سازمان، فرا رسیده و چگونه این تصمیم را با تیم مدیریتی و اعضای هیاتمدیره در میان گذاشته است.
با اینکه سه سال پیش اتفاق افتاد، هیچگاه خاطره زمانی که فهمیدم باید پست مدیرعاملی را ترک کنم، از ذهنم پاک نخواهد شد. یک روز صبح و پس از یک مسافرت کاری طولانی، در حال بازگشت به دفتر مركزي شرکت «نسل هفتم» بودم. اين شرکت را سالها پیش بههمراه همکارانم تاسیس کرده بوديم. همانطور که در حال عبور از دفاتر شرکت و تماشای چشمانداز دریاچه و قلهها در دوردستها بودم، طبق عادت معمول خود سراغ همکارانی را ميگرفتم که بهطور معمول با آنها در تماس نبودم. اما این بار با واقعیت تکاندهندهای مواجه شدم: کارکنان در حال کار با رایانههای خود بودند، عدهای در اتاق کنفرانس تجمع کرده بودند و آماده برگزاری جلساتی شده بودند و من از آنچه میگذشت هیچ اطلاعی نداشتم. وضعیت بسیار نگرانکننده بود