By Aldo Musacchio/ Eric Werker
نوشته: آلدو موساکیو
ترجمه: کیوان سلطانی
بازیگران جهانی در جستوجوی بازارهایی با رشد اقتصادی دورقمی با کمبود فرصت مواجه شدهاند. غولهای بازرهای نوظهور نظیر برزیل، روسیه و چین با کاهش سرعت رشد اقتصادی مواجه شدهاند. این کشورها بهعنوان پایگاه اصلی عملیات روزبهروز برای این شرکتها گرانتر میشوند و صادرات و واردات به این کشورها نسبت به گذشته دشوارتر شده است.
در نتیجه، توجه شرکتهای چندملیتی به کشورهای کمدرآمد با ریسک بالا هم بهعنوان بازارهای جدید برای فروش کالا و خدمات و هم سکویی برای صادرات آنها به دیگر کشورها جلب شده است. حتا در صنایعی که رقابت تحتتاثیر دستکاریهای دولت قرار دارد، بازیگران خارجی که بخشهای درست را با استراتژیهای صحیح هدف قرار میدهند میتوانند به موفقیت دست یابند.
اولین گام در شناسایی فرصتها در یک اقتصاد بکر، ارزیابی محیط رقابتی حاکم بر صنایع آن بر اساس دو بعد است: 1) میزانی که سودآوری توسط رقابت بین شرکتها و نه سیاستها و اقدامات دولت تعیین میشود و 2) اولویت صنعت، تمرکز بر فروش داخلی است یا صادرات. از این حیث صنایع به چهار دسته طبقهبندی میشوند.
هر یک از این گروهها یک استراتژی خاص دارند: از استراتژیهای متعارف گرفته نظیر استفاده از تواناییهای موجود یا سازگارشدن با سلایق داخلی تا استراتژیهای ناآشنا مانند تبدیلشدن به عنصری ضروری برای بازیگران قدرتمند داخلی.
در این مقاله، نویسندگان چارچوبی را معرفی میکنند تا به شرکتها در مورد انتخاب مکان ورود و نحوه موفقیت در فضاهایی که برای رقابت انتخاب کردهاند کمک کنند.